سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی به اسم او

بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

سلام به دوست بس عزیز ودوست داشتی ام  سپیده که الهی جان من فدای خاک پایت  وقربان یک لاخ موی  ابروانت لازم است سفره دلم را گشایم وحقیقتی رابرایت فاش نمایم که:

 

1- محبت شدیدی که صادقانه به تو ابراز میکردم

 

2-دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو


3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم


4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و


5-این احساس در قلب من قوت میگیرد که بالاخره روزی باید


6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم که


7- شریک زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار کوتاه بود اما


8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و


9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم


10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ کس نمیتواند تحمل کند و با این

وضع



11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را


12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم


13-خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان که


14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش


15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت کننده است اگر

 

 
16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم که


17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش


18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت که دارای کمترین


19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه


20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش کنم و نمتوانم قانع شوم که


21- تو را دوست داشته باشم و شریک زندگی تو باشم .


و در آخر اگر می خواهی به یقین در یابی 
که هیچکس را با نامه های عاشقانه اش نمیتوان شناخت وتایید یا رد کرد دل به او داد یا دل از او ستاند    از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان  وتوجه داشته باش که نویسنده  یکی است 


بسمه تعالی 

   حال کردن   نشئه شدن   حالشو ببر  عجب حالی داشت    اغلب شنیدید و دیدید   به جاهای مختلف که صحبت حال کردن بود سرک کشیدم و هرجا به حال کردن دعوتی بود لبیکی گفتم و حال هایی دیدم حال بوسیدن حال لب دادن و لب ستاندن  حال معاشقه و معانقه و ... رفتم در جمع دانشمندان و هنرمندان و اهل ذوق و ابتکار و خلاقیت ها معاشقه ومراوده هاشون را دیدم لذتها میبرند و نوش ها داشتند و عشق ها وحالهایی که طایفه نخست اصلا به ان هم فکر نمیکنندوهیچ خبری هم ازان ندارند    ازین دو گروه جدا شدم سرکی کشیدم به طایفه ای که همه عشقشون وحال کردنشون خدمت بود به خلق  وقتی واردشون شدم دیدم عجب حالی میکنند  و چه سوز عشقی دارند شیفته  شون شدم از پاک کردن اشک یتیمی ویا نشاندن لبخند به دل محزونی یا گره گشایی از کار  درمانده ای یا اطعام فقیر وگرسنه ای پوشاندن برهنه ای وفراهم کردن جهیزیه و اسباب ازدواج دخترک محرومی و.. در پوست خود ازخوشحالی نمیگنجیدم که یافته ام عشق حقیقی و حال واقعی و گذشتن از مراحل حال حیوانی وحال عقلانی ورسیده ام به عالی ترین حال یعنی که حال انسانی 

شنیده بودم یکی گفته از دیو ودد ملولم و انسانم ارزوست واسه همین  خوش بودم به بودن درجمع انسانی وحال کردن های روحانی تا اینکه رسیدم روزی به یکی در سر چند راهی وقصه برگفتنم همان وباز شروع شدن حال پریشانی  گفت صریح به من   که توبس  خودخواهی ما جهد ها  بکردیم تا بگذریم ازین حالی که تو پنداری هست انسانی ونیافتیم کمترتوفیقی ملاک این نیست که جه عشقی میکنی و چه حالی داری بلکه میزان این است که  ببینی  چقدر خودخواهی؟ وبرای این خوخواهی چه بهایی حاضری پردازی

مدعی عشق دخترکی هست در اوج خودخواهی اگر نکند با ازدواج اوبا بهتر ازخودش همراهی وخوشحالی  وهمچنین دانشمندی که نکشد دست ازتعلیم به وقت دیدن اعلم ازخود یا هدفش باشد از این دانش درهم ودینار و..ویا شهرت دنیوی و اخروی

وخادم خلق اگر همه عمر خادم باشد تمام وکمال وخشننود ازاوهمه ایتام و فقیر ومسکین و محتاج و..و

اگر دوست دارد تشویق شود و تکریم وتحمید و تمجید وخوش ندارد برای هم پالکیهاش چنین حالی  نیست در هیئت انسانی وحالت روحانی بلکه هست بنده  خودخواهی و خود بینی

اگر در پی حالی و عشق و نشئه و... اگر بتوانی باید که گذشت تام کنی از هرچه لذت  است وحال و نشئه و ونیت کنی که شوی فدایی بگذری ازخود و ازهرچه دارد بوی خود خواهی

اگر روزی بتوانی کنی قربانی هرچه داری از خودخواهی رسی ناخوداگاه وناخواسته به حالی وبهجتی و عشقی و نشئه ای که گویندش حال الهی واگر کمترین توجهی کنی به چنین حالی وقتی دریافتی  سقوط کنی و افتی باز  در دام خودخواهی بانشانه هایی که اواز خودخواهی داد هرچه نگاه میکنم می بینم نمیبینم درزندگی ام چنین حالی  یعنی که نشد اخر نصیبم   ذره ای ترک خودخواهی

 

 


یکی از مظاهر  عشفق وعاشقی  وعشقبازی بوسیدن است عشق بی بوسه عشق نیست و هر عشقی بوسه ای را میطلبد بلکه میتوا ن  گفت که بوسیدن عاشقانه و خالصانه  بهترین راه ابراز عشق است

بوسه در عشق حیوانی :

این بوسه  نشانه اوج شهوت جنسی است وهرچه بوسه عمیقتر تشنگی وسیع تر است یک پسر ودختری که برای اولین بار همدیگر را  بخاطر تمایلات  جنسی شان میبوسند  بوسه شان باتمام هیجانی که دارد حیوانی است واین بوسه تازمانی لذت بخش است که تمایلات جنسی  وکشش نرینگی  ومادینگی برقرار باشد این بوسه با تکرار از هیجان می افتد وبتدریج  بی رمق میشود این بوسه مقدمه خوبی برای  شروع زناشویی است  وقتی دوجنس ارضاء جنسی شدند   دیگر بوسه حیوانی  جایگاه قبلی خودش را ندارد تا دوباره هورمونهای جنسی دختر وپسر ترشح شوند وتمایلات جنسی  برگردد  بسته به سن وسال دختر وپسر  این برگشت فرق میکند با افزایش سن و کاهش ترشح هورمونی بتدریج عشق جنسی  افول میکند و  لذت بوسیدن زائل میشود  اوج لذتهای بوسیدن حیوانی بیشتر مربوط به اوایل جوانی است  همه جمادات بظاهر بیجان  وهم گیاهان و جانوران چه انها که باچشم دیده نمیشوند بخاطر ریزی و چه در حیوانات عظیم الجثه   ازین بوسیدن و لذتهای ان  بهره مند هستند وبجز انسان همه انها  مادزادی  نحوه بوسیدن  را به لذت بخش ترین شکل ان میدانند  وانسان ها باید وارد زندگی حیوانات شوند و از انها درس چنین عشقبازی را بیاموزند  در البوم لذت بوسیدن       بعضی از تصاویر این بوسه گرد اوری شده است  میتوانید ببینید

برای هر حیوان و گیاه وجمادی بانی خلقت  لبی قار داده است برای بوسیدن ودر این بوسیدن لذت وبهجت فراوان بخصوص برای اولین بوسه قرار داه است تا دوجنس مخالف به هم رسند وهمدیگر را بچسبند  ودر اغوش هم روند وبرای هر جنس ابزار

مناسب تولید مثل از نظر قد واندازه وضخامت  در جای مناسب تعبیه کرده است  تا بوسه مقدمه ای باشد برای زاد و ولد  وتکثیر

بوسه عقلانی :

در عشق عقلانی که عشق به انواع علم وهنر و فهم وکمالات علمی است  عشق به گفتار ونوشتار  چون  استادی وشاگردی   سخنرانی و ونوازندگی و نویسندگی  وازین قبیل است  بوسیدن با بوسیدن سابق فرقها دارد  نگاه  عاشقانه  به یک تابلو نقاشی  با نگاه به  یک دختر وپسر جوان زیبا یکی نیست  وبوسه شاگرد بر دست استاد با لب به لب رساندن یکه زوج هرگز قابل مقایسه نیست   به به وچه چه چه در این محیط بکلی با ان محیط متفاوت است  گفتگوی علمی  وگفتگوی جنسی  را بهم قیاس کنید

یک مجلس رقص وشادی جنسی را با یک سمینار و کنفرانس علمی و بوسیدن های  اساتید و دانش دوستان همدیگر را وبوسیدن  دختر وپسرهای  مجرد در یک مجلس رقص وپایکوبی را مقایسه کنیم

هر دوگروه عاشقند و میبوسند  و می رقصند و شادی وخوشحالی و غم و اندوه دارند ولی خیلی تفاوت است میان  این شادی ها واندوه ها

بوسه انسانی ومعنوی والهی

وقتی بچه یتیم را می بوسی ودست نوازش برسرش میکشی  یا در بیمارستان  صورت مادر پیر و در مانده ای را میبوسین

یا وقتی دست پدر ویا مادرتان را میبوسین و بالاتر وقتی دختر مجرد وجوانی دست پسری را که موجب نجاتش از سوختن یا غرق شدن شده است میبوسد این بوسه بوسه های سابق فرق ها دارد....

بوسه مجاهد برطناب دار یابوسه  یک زائر برتربت یک مزار یا بوسه یک شهید قبل ازشهادتش بر خاک شهید همرزمش

بوسه  بر    صدق و وفا و بوسه بر امانت و وفا وبوسه بر مردانگی ومروت وجوانمردی و بوسه بر غیرت وحیا  وبوسه بر گذشت و کرم واحسان  و بوسه بر  جهاد وتلاش  وبوسه بر پاکی و عفاف و تقوی  بوسه بر شجاعت وشهامت و همت و صفا

وبوسه بر عدالت وانصاف و رحم وشفقت و سخا ء بوسه هلیی است که در زندگی گاهی گرفتین و گاهی دادین

وقتی  به صداقت یکی افرین  میگویید یا به  گذشت واحسان انیکی احسنت در حقیقت بوسه ای بر لبان صداقت وگذشت واحسان می نشانید  ووقتی به خاطر مردانکی وجوانمردی تان تقدیر میشوید بوسه ای گرفتین و...

زرق وبرق و داد وفریاد و شعله پر فروغ بوسه های جنسی  حتی اگر منطقی و عاقلانه ومدبرانه  باشد خیلی زود رو به فراموشی  میرود وگاهی به داد وقال و ودعوا میرسد ونوش بوسیدن  به نیش ازردن تبدیل میشسود 

وعمر بقای بوسه های عقلانی نیز  چندان طویل نیست  یک فرضیه ای می اید  وبا باطل کردن فرضیه این بساط رقص و نشاط وبوس وکنار علمی را به کلی بهم می ریزد

اما ان بوسه جاودانه ای که با مرگ هم نمی میرد  وهمچنان شعله ور تر  وتابنده تر   و روزبروز پر فروغتر وشادابتر وزنده تر می ماند  بوسه اخیر است بوسه بر گذشت بوسه بر پاکی وجوانمردی بوسه بر فضیلتهای انسانی

این بوسه هرچه بیشتر داشته باشی  وهرچه بیشتر دریافت کنی بخلاف سایر بوسه ها کم رنگ ترو بی مزه و کم لذت و تکراری و... نمیشود بلکه  هر بوسه ای از بوسه قبل لذت بخش تر و شیرین تر وماندگارتر است

به کربلا نگاه کنید اینجا محل بوسه بر قبه ای است که دشمنان بقای ان بارها برای  محو ان اینجا رابا خاک یکسان کرده اند وانجارا درختکاری کرده اند تا محوکنند  این بوسه گاه را ولی همه ان  جنایتکاران به جهنم واصل شده اند واین مکان علی رغم همه زحمت ها ودرسرهایی که برای زائرین ان داشته و دارد همچنان محل بوسه های اتشینی هستکه د تا کسی نرود وازنزدیک تجربه نکند هرگز نمیتواند بفهمد  حقیقتا بوسیدن یعنی چی ولذت حقیقی بوسه  چیست

حیوان چه داند شعر و شاعری و نوازندگی و کتابت واستادی وشاگردی چیست واو جز بوسیدنی که الت  تولید مثلش را اماده زاد  نکند چیزی نمی فهمد و  واستاد فلان کرسی دانشگاه در گیر فرضیات علمی  چه داند که  می ناب چیست  که گفته ان مست شیرازی گرچه ماه رمضان است بیاور جامی  اوچه داند معنی بوسه بر دار را و   ...او جز ان حرف که نظره علمیش را بر کرسی برتر ننشاند چیزی نمیفهمد  چه بفهمد گر  یکی گوید  در میخانه گشایید برویم شب وروز       که من از مسجد واز مدرسه بیزارشدم ...

ودراین میان چه کسی فهمیده تر ازاو که هم اوراست بوسه های حیوانی به حدی که اورا باز ندارد از بوسه های عقلانی

و هم متوقف نیست در این منزل بلکه راهی داند این دو منزل رابرای هجرت به مقصد بالاتر که او  گذشتن از خود خواهی وخوبینی و خودپرستی  و هجرت از خوی حیوانی  به کمال انسانی است 

انکه بدن لخت خود را به نمایش میگذارد یا بدتر ازاو الت نری خورا  یا سینه و ران وزلف وبدن برهنه و ... با زبا بی زبانی دارد خودش را معرفی میکند من  هنوز هستم در مرحله حیوانی این چیزهایی که نشان میدهم همه سرمایه من است برای جذب

مشتری  ایا خریداری هست   ?   برای جذب بوسه ای حیوانی هست اینهمه که رسا ند او رابه یک معاشقه حیوانی همین

وانکه نوت بوکش را در جمع بازمیکند و ... به زبان بی زبانی گوید دهد به من کسی یک بوسه عقلانی

وانکه لباسهایش ازتن به درکرده   میزند اتش تاکند ایجاد روشنایی  وپیشگیری کند از یک ضایعه انسانی  هیچ ندارد انتظار بوسه انسانی  فقط  همه فکر وذکرش این است که خدا کند بایستد قطار قبل از برخورد بتوده سنگ و ایجاد یک غصه همگانی

مانده است در زنده  وپابرجا  چنین  بوسه های بزرگ  فداکاری  و دیگر انکه  چنین  خبرهایی  را شنید  هر صاحب دلی    خوشحال وخشنود شد و نثارش کرد بوسه ای انسانی     بگذزیم تابعد ....

 واین بوسه ای است که نصیبم نشد ؟