شهر نور
مرا ز وادی ظلمتبه شهر نورببر بیا و موسی خود را به کوه طور ببر انتظار واژهای استکه با ذهن و دل هر شیعه آشناست. شیعه همه جا و هر زمان با درد انتظار و شوق وصال و امید دیدار همراه و همسفر است و هر جابهانهای دست دهد درد درونیاش آشکار میشود. و اکنون چه بهانهایبهتر از سفر به شهر مهدی (ع)، سفر به شهر غیبت کبری و انتظار وخانه محبوب و معشوق غایب از نظر. از بغداد تا سامرا حدود صد وسی کیلومتر است و باید در یک ساعت و نیم پیموده شود. با برخیمعطلیهای بیجا این سفر مقداری بیشتر به طول میانجامد. به زائران توصیه میشود اندکی بیاسایند تا شور و حال بهتری برایزیارت داشته باشند. تمامی طول مسیر بغداد تا سامرا پوشیده از پوشش سبز گیاهی است. گویا فرشی زمردین بر تمامی این سرزمین گستردهاند. در وسط این فرش سبز نگینی زرین چشم را نوازش میدهد. در این زمینه زمردین گنبد طلایی امام هادی و عسکری (علیهما السلام) آنقدر زیبا و گیرا جلوه میکند که بیاختیار فریاد صلوات زائران از عمق جان به آسمان بر میخیزد. حرم مطهر در نقطه مرتعفی ساخته شده است و ساختمانهای کوتاه اطراف مانع مشاهده حرم از راه دور نمیشود. این منظره آنقدر دل انگیز و چشم نواز است که با گذشت زمان از خاطره زدوده نمیشود; گویا هماره مقابل دیدگان انسان است. با دیدن گنبد طلایی، با امام هادی و عسکری (علیهما السلام) سخنی آغاز میکنم; همراه با زائران عرض سلام میکنیم و با اشک اظهار ارادت. دل در انتظار وصال حرم دوست در تب و تاب است و چشم در اشک غوطه ور. سرانجام از بالای پل معروف سامرا میگذریم و وارد خیابانهای کوچک شهر میشویم. کمکم به حرم نزدیک میشویم. اتوبوس در کنار در اصلی حرم توقف میکند. در گوشه صحن، وضوخانهای است که بهداشتی نه در خور این مکان دارد. همه تجدید وضو میکنند و با نشاط آماده ورود به حرم میشوند. کنار در ورودی حرم، خادمی با اصرار و اظهار ارادت فراوان به ایرانیان تقاضا میکند اجازه دهیم اذن دخول بخواند... و میخواند. با کمال ادب و احترام وارد این جایگاه ارجمند و مقدس میشویم. اذن دخول دوم را میخوانم; به مقابل ضریح مطهر میرویم و به زیارت امام هادی و عسکری (علیهما السلام) میپردازیم. اکنون جز روضه و زیارت حرفی نداریم. مکان کنونی حرم خانه مسکونی حضرت امام هادی و عسکری (علیهما السلام) بوده است. همانگونه که در بسیاری از شهرهای عراق مرسوم است، این خانه برای فرار از گرمای تابستان سردابی دارد; اما سرداب این خانه از ویژگی دیگری نیز بهرهمند است. این سرداب مقدس، افزون بر آن که جایگاه حضور امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) بوده است. آخرین جایگاه دیدار با امام زمان (ع) نیز به شمار میآید. آری مهدی موعود از این مکان سفر پر رمز و راز غیبت را آغاز کرده است. زائران در این سرداب کوچک به دنبال قلب بزرگ آفرینشاند; بوسه بر جایگاه قدمهای او میزنند و گل اشک نثار خاک پای وی میکنند. سرداب مقدس دارای بیست و پنج پله است و با راهروی کوچکی به دو اتاق پنج در سه و دو و نیم در دو و نیم متصل میشود. هنگامی که ما قصد ورود به سرداب داشتیم، گروهی از زائران ایرانی که قبلا آمده بودند، از آن خارج میشدند. از اینرو ما در بیرون منتظر ماندیم تا سرداب خلوت شود. وقتی ما به سرداب مشرف شدیم، غیر از ما و کارگرانی، که مشغول مرمت آنجا بودند، کسی دیگر به چشم نمیخورد. دل هجران زده را به خلوت یار سپردیم. یک دنیا درد دل، یک اقیانوس شوق و ذوق و عشق و دامن دامن اشک و ناله و آه سوغات و ارمغان ما به خاک آستان در وستبود. با ناله زمزمه آغاز کردیم و آنگاه با زیارت آل یاسین ادامه دادیم. هوای دم کرده سرداب و جمعیتبسیار کاروان ما، که تمامی سرداب را پر کرده بود، و فرصت کم هیچ یک سبب نشد شتابی در زیارت و زمزمه داشته باشیم. اکنون که به خلوتخانه یار بار یافتهایم، بگذار مدعی هرچه میخواهد بگوید و ببافد. در آخر سرداب دری چوبین و بسیار قدیمی است و پشت آن جایگاه کوچکی است که به اندازه نماز گزاردن دو نفر بیشتر نیست. گویند چون سربازان خلیفه غاصب عباسی پس از شهادت امام عسکری (ع) برای دستگیری حضرت مهدی (ع) وارد این سرداب شدند، آن را انباشته از آب یافتند. آنها در این جایگاه کوچک حضرت مهدی (ع) را دیدند که سجاده بر آب انداخته و مشغول نماز است. در این مکان مقدس هم چند رکعت نماز خواندیم. ساعتی در شور و حال گذشت و کمکم موقع اذان ظهر رسید. بناچار برای اقامه نماز ظهر و عصر از سرداب بیرون آمدیم. دلخوش که جای پای یار دیدهایم و دلتنگ که اینجا نیز یار رخ ننمود و وصال میسر نگشت. در حرم مطهر عسکریین (علیهما السلام) نماز ظهر و عصر را به جماعت اقامه کردیم و سپس به زیارت سایر امامزادگان و اولیای الهی، که در حرم مطهر مدفونند، پرداختیم. سامرا امروزه شهر کوچک و کمرونقی به نظر میرسد این شهر در گذشته شکوفایی و رونق بسیار داشت. گروهی از مورخان میگویند: حضرت نوح (ع) این شهر را به نام همسرش «ام سام» یا فرزندش «سام» بنا نهاده است. این شهر به تدریج رونق خود را از دست داد تا اینکه در سال 219 هجری قمری معتصم عباسی آن را پایتخت امپراطوری بزرگ اسلامی قرار داد. گویند چون سپاهیان معتصم مزاحمتهای بسیار برای اهل بغداد پدید آوردند و اعتراض مردم بالا گرفت، معصتم دستور داد سپاهیان به سامرا کوچ کنند. بعد خود نیز به این شهر رفت و فرمان باز سازی آن را صادر کرد. سامرا حدود چهل سال پایتخت هشتخلیفه عباسی باقی ماند تا اینکه معتمد عباسی در سال 256 هجری قمری مجددا پایتخت را به بغداد منتقل کرد. در دورانی که سامرا پایتختخلافتبود، این شهر ابعادی بسیار گسترده یافت و به یکی از بزرگترین شهرهای آن زمان تبدیل شد. امروزه از تمامی آن شکوه و جاه و جلال و قصرها جز خرابه چیزی باقی نمانده است و تنها نگینی درخشان سامرا، که دلباختگان و شیفتگان خاندان نبوت را از سراسر دنیا به سوی خویش میخواند و در نهایت جلال معنوی و شکوه مادی تمامی این سامان را جلوه و جمال میدهد، خانه معمولی و ساده امام هادی (ع) است. او به اجبار و به دستور خلیفه غاصب عباسی در این شهر اسکان یافت. با خاندانش در محاصره نیروهای نظامی زندگی کرد; در این محاصره نظامی، مظلومانه مسموم گردید و در خانهاش به خاک سپرده شد. حرم مطهر امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) را صحن بسیار و سیعی احاطه کرده است. اگر کسی در این حرم روی به قبله بایستد، در سمت راستش سرداب مقدس مهدوی را میبیند. کنار حرم مسجد جامع بزرگی وجود دارد. بر فراز حرم، گنبد زرینی، که گفته میشود بزرگترین گبند است، سر بر آسمان آبی میساید. این گبند، که محیط آن شصت و هشت متر است، با هفتادو دو هزار خشت طلایی مفروش و مزین شده است. در کنار گبند، دو گلدسته طلایی زیبا به چشم میخورد. در زیر این گنبد، ضریحی قرار دارد که سه صندوق چوبین و خاتم کاری شده را در برگرفته است. اولین صندوق از طرف قبله بر روی قبر مطهر امام هادی (ع) و دومین صندوق بر قبر مطهر امام عسکری (ع) و سومین صندوق بر مزار حضرت نرجس خاتون (س) قرار دارد. در پایین پای امام هادی و عسکری (علیهما السلام)، قبر شریف حضرت حکیمه خاتون (س) قرار گرفته است. قبر حسین، فرزند امام هادی (ع) نیز در این محدوده جای دارد. حضرت حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) بانویی بسیار عظیم الشان و دانشمند و فرزانه است که برای مدتی عهده دار نیابتخاصه امام زمان (ع) بود. دیگر بانوی شرافتمندی که در این مکان مقدس آرمیده است، مادر بزرگوار امام حسن عسکری (ع) است. امام هادی (ع) درباره این بانو چنین اظهار نظر فرموده است: «او از تمامی آفتها و امراض و پلیدیها و ناپاکیها پیراسته است.» این بانو در زمان غیبت صغری مرجع و پاسخ دهنده پرسشهای شیعیان بود. و چون از دنیا رفت، به دستور امام زمان (ع) در همین مکان مطهر دفن شد. بانوی بزرگوار دیگری که در این بقعه ملکوتی مدفون است، مادر گرامی حضرت مهدی (ع) است. او از فرزندان شمعون، وصی حضرت عیسی (ع) به شمار میرود. از دیگر قبور مطهر این حرم، قبر امامزاده جلیل القدر حضرت حسین بن علیالهادی (ع) است. مورخان از او به عنوان عابد و زاهدی نام بردهاند که به امامتبرادر بزرگوارش حضرت عسکری (ع) اقرار و اعتراف داشت. افزون بر این، در این مکان مقدس گروهی دیگر از اولیای الهی و علمای ازجمند شیعی و پادشاهان و بزرگانی که به خاندان عصمت و طهارت ارادت داشتهاند نیز مدفونند. به نوشته برخی از مورخان، محل حرم مطهر نخستخانه فردی مسیحی به نام دلیل بن یعقوب بود. وقتی حضرت امام هادی (ع) به این شهر آورده شد، این خانه را خرید و در آن اقامت گزید. و چون از دنیا رفت، در همین خانه دفن شد. امام عسکری (ع) نیز در همین خانه زندگی کرد و در آن به خاک سپرده شد. پس از امام عسکری (ع) حضرت نرجس خاتون، مادر حضرت مهدی (ع) درگذشت و در پشتسر امام عسکری (ع) مدفون شد. سپس حکیمه، دختر امام جواد (ع)، رحلت کرد و در پایین پای امام هادی و عسکری (علیهما السلام) به خاک سپرده شد. پس از او مادر امام عسکری (ع) وفات یافت و در کنار آنان دفن گردید. پس از او، حسین فرزند امام هادی (ع) دار دنیا را وداع گفت و در اینجا در خاک آرمید. پس از زیارت همه اولیای الهی مدفون در این بقعه آسمانی، با کمال دلگیری و به ضرورت روزگار، از سامرا پای پس کشیدیم و عازم بقعه نورانی دیگری شدیم. اکنون به سوی امامزاده عظیم الشان حضرت سید محمد، فرزند امام هادی (ع) میرویم که در بین راه سامرا بغداد قرار دارد. برنامه آن است که قبل از زیارت به رستورانی در نزدیکی امامزاده برویم و ناهار صرف کنیم. هنگامی که به رستوران میرسیم، ماموران به ما اعلام میکنند در رستوران جای نشستن نیست و باید نیم ساعتی در بیرون رستوران منتظر بمانیم. این رستوران تنها رستوران منطقه است و همه زوار ایرانی در آن پذیرایی میشوند. به زائران پیشنهاد شد اگر خسته نیستند، ابتدا به زیارت امامزاده سید محمد (ع) بروند و آنگاه برای صرف ناهار به رستوران. با اینکه همه خسته و کوفته و گرسنهاند و ساعاتی از ظهر میگذرد، زائران با اشتیاق اعلام آمادگی میکنند و عازم زیارت میشویم. امامزاده سید محمد (ع) فرزند امام هادی (ع) است که برای دیدن پدر بزرگوارش از مدینه به سامرا آمد و هنگام برگشتن، در مکان حرم فعلی از دنیا رفت و به خاک سپرده شد. از این امامزاده عظیم الشان آنقدر کرامات و برکات دیده شده است که همگی مردم عراق حتی اهل سنت نیز به او عقیدهای بس محکم دارند و به زیارتش مشرف میشوند. این امامزاده حرمی بسیار وسیع دارد که در اعیاد و عزاداری انباشته از زوار میشود. هنگام ورود ما گروه نسبتا زیادی زائر عراقی در حرم مطهر حضور داشتند. وارد حرم با صفای این امامزاده عظیم الشان شدیم و ضمن بیان شرح حال و برخی از کرامات او زیارت کرده، رکعاتی نماز، به عنوان هدیه به روح مطهرش، خواندیم. پس از زیارت امامزاده سید محمد، به رستوران برگشتیم; ناهار صرف شد و سپس برای آخرین زیارت عازم کاظمین شدیم. اگر چه طبق برنامه باید به هتل بر میگشتیم ولی با توجه به معطلی روز گذشته و وعده جبران آن، امروز عراقیها موافقت کردهاند که ما را مستقیما به کاظمین ببرند. بنابراین، بدون توقف در بغداد به طرف کاظمین حرکت میکنیم. نزدیک غروب به کاظمین وارد میشویم. فرصت اندکی برای رفتن به بازار کاظمین در نظر گرفته شده است. برخی از زائران به بازار میروند تا سوغاتی و یادگاری تهیه کنند و برخی دیگر به حرم وارد میشوند. وعدهگاه ما، هنگام اذان مغرب، ایوان حرم مطهر است. همراه با نوای ملکوتی اذان، زائران به حرم روی میآورند تا آخرین نماز جماعت را در حرم کاظمین اقامه کنیم. قبلا با ماموران عراقی صحبت کردهایم که فردا صبح ما را برای زیارت آخرین به کاظمین بیاورند و آنها نیز تقریبا وعده دادهاند; ولی از آنجا که به وعده آنان اعتماد چندانی نداریم، زیارت وداع را میخوانیم. این بار وداع با تمامی عتبات عالیات و تمامی این سرزمین مقدس است که سخت در چنگال حرامیان گرفتار آمده است. دل کندن از این اماکن مقدس بسیار مشکل و بار وداع بینهایتسنگین و طاقتفرساست. خدایا میروم اما دل اینحاست نشاید دل رود دلدار اینجاست شب را در هتل یمامه به سر میبریم. ساعتی قبل از اذان همه زائران در سالن انتظار هتل گرد میآیند تا به زیارت آخرین کاظمین برویم; ولی عراقیها به وعده خود وفا نمیکنند و ما را از این فرصت مهم محروم میسازند. انتظار تا اذان صبح به طول میانجامد، ولی فایدهای ندارد. در سالن انتظار هتل نماز جماعت صبح را برقرار میکنیم. اکنون صبح چهارشنبه هجدهم شهریورماه است و ما از بغداد به طرف میهن عزیزمان ایران حرکت میکنیم. نزدیکیهای ظهر به خسروی میرسیم. در گمرک خسروی تصویر بزرگ امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنهای (مد ظله العالی) به زائران کربلا خوش آمد میگویند. و ما پای بر خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران مینهیم. به امید آنکه همگی مشتاقان و عاشقان زیارت عتبات بزودی و در نهایت معرفت، آزادی و عافیتبه زیارت این اماکن مقدسه مشرف شوند و ما را نیز به دعایی یاد آرند. ان شاء الله.
سید محمود مدنی بجستانی
نگاهی به اسم او
بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم