سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی به اسم او

بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
نظر

در موضوع: استخراج معدن


 

 

 

 : خلاصه مطالب
     سد گتوند آخرین سدی است که بر روی رودخانه کارون در استان خوزستان احداث مى شود. این سد که از نوع سنگریزه ای با هسته رسى است نیاز به بیش از 25 میلیون متر مکعب مصالح دارد. بنابراین لازم است تا یک ذخیره مناسب جهت تامین حجم مورد نیاز مصالح سنگریزه مشخص شود. از طرفى برای ساخت سرریز بتنى این سد لازم است تا یک بستر سنگى مناسب، 42 متر زیر تراز تاج سد احداث شده و دیواره آن پایدار شود. اما با توجه به اینکه برای پایدارسازی دیواره سرریز که حدود 260 متر ارتفاع دارد، نیاز به بیش از 20 میلیون متر مکعب سنگ برداری بوده و بدنه سد نیز بر اساس این نوع مصالح طراحى شده است، لذا محدوده حفاری های سرریز به عنوان معدن مصالح سنگریزه بدنه سد معرفى شد. اما با توجه به اینکه این ذخیره معدنى دارای ابعادی با 700 متر طول، 120 متر عرض و حدود 260 متر ارتفاع است و به سرترانشه های سرریز و پرتگاه های مشرف به جناح چپ رودخانه محدود مى شود، لذا لازم است تا به منظور حفاری و استخراج این حجم از مصالح یک روش اجرای بهینه طراحى و ارائه شود تا بتوان بژ مبنای آن حجم مصالح مورد نیاز را بر اساس برنامه زمان بندی مشخص شده استخراج کرد. به همین منظور روش های اجرائى مختلفى پیشنهاد شد و در نهایت حفاری ترازهای 15 متری با احداث راه های دسترسى مستقل به عنوان بهترین روش اجرا بکار گرفته شد.
   واژه هاى کلیدى: سد گتوند، معدن سنگریزه، روش اجرا، حفارى، استخراج
 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیش گفتار:
     سد گتوند در 25 کیلومتری شهرستان شوشتر و بالاتر از بند تنظیمى گتوند واقع شده است. این سد از نوع سنگریزه ای با هسته رسى و سرریز بتنى بوده و 178 متر ارتفاع دارد. حجم مصالح سنگریزه ای مورد نیاز برای ساخت بدنه این سد نیز بالغ بر 25 میلیون متر مکعب مى باشد]2[. لذا لازم است تا ذخیره مناسبى جهت تامین این حجم مصالح مشخص شود.
   از طرفى جهت احداث سازه بتنى سرریز سد که در جناح چپ سد قرار دارد، نیاز به آماده سازی یک پى سنگى مناسب، 42 متر زیر تراز تاج سد ( که در تراز 244 متری سطح دریا قرار دارد) مى باشد. اما با توجه به اینکه ارتفاع پرتگاه صخره های سنگى از پى سد (که در تراز تقریبى 70 متری سطح دریا واقع شده ) حدود 380 متر بوده و کاملا ناپایدار است، لذا لازم است تا عملیات لازم جهت پایدارسازی آن انجام شود. از طرف دیگر با توجه به اینکه حجم حفاریهای لازم جهت پایدارسازی دیواره سرریز بالغ بر 20 میلیون متر مکعب پیش بینى شده و بدنه سد بر اساس این نوع مصالح طراحى شده است، لذا این محدوده از حفاریها از طرف مشاور طرح به عنوان منبع تامین مصالح سنگریزه بدنه سد معرفى شده است]2[.

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متن اصلی:
     مشخصات ذخیره معدنى
از نظر زمین شناسى ساختگاه سد گتوند در سازند بختیاری که شامل سنگهای کنگلومرا با سیمانته و قلوه a آهکى و میان لایه های رسى است و در بالای سازند آغاجاری که سنگهای رسى، سیلتى و گل سنگ را شامل مى شود، واقع شده است]4[. مصالح سنگریزهایی که برای ساخت بدنه سد در نظر گرفته شده نیز از نوع سنگریزه کنگلومرا با دانه بندی مشخص مى باشد.
مشخصات هندسى محدوده ای که به عنوان ذخیره معدنى مصالح معرفى شده( محدوده حفاریهای دیواره سرریز )مطابق شکل 1 به شرح ذیل مى باشد:
- طول محدوده حفاری ها حدود 700 متر و از شرق به غرب گسترش دارد.
- عرض محدوده حفاری ها شمالى جنوبى بود ه و در ترازهای مختلف بطور متوسط از 70 متر تا 120 متر متغیر است.
- ارتفاع محدوده حفاریها نیز با توجه به وضعیت توپوگرافى منطقه از تراز 445 ( از سطح دریا )تا تراز 202 در جناح غربى، تراز 224 (هم تراز تاج سد )در جناح میانى و تراز 154 در دهانه آبگیر تونل های آب بر نیروگاه در جناح شرقى، تغییر مى کند.


شکل 1_پلان محدوده حفاریهای سرریز و موقعیت معدن مصالح سنگریزه بدنه سد {2}


از طرف دیگر حفاریها دارای محدودیتهایى به شرح زیر مى باشد:
- در جناح شرقى و شمالى حفاری ها، تراز توپوگرافى منطقه 440 بوده و به پرتگاه هایى با حداقل ارتفاع 0 5 متر که تا بستر رودخانه امتداد دارند محدود مى شود.
- در جناح غربى، حفاریها به یک در ه عمیق( موسوم به دره بسطامى )که حداقل 150 متر ارتفاع دارد محدود می شود.
- در بخش جنوبى نیز این ذخیره معدنی به سر ترانشه های نهایى سرریز که از پله های 30 متری و عرض کف برم 13 متری تشکیل شده و لازم است تا با رعایت دقیق مختصات و به روش پیش شکافى( برای جلوگیری از وارد آمدن خسارت به دیواره سنگى پشت آن )حفاری شود، محدود میشود،( شکل 2 ). بنابراین جهت گشایش این ذخیره معدنى و دستیابى به مصالح مورد نظر در ترازهای مختلف، لازم است تا یک طرح بهینه ارائه شود تا با در نظر گرفتن این محدودیتها بتوان حجم مصالح مورد نیاز را در زمانبندی مشخص تولید کرد.

مقدمات کار حفارى معدن تولید مصالح سنگریزه بدنه سد
پس از مشخص شدن محدوده حفاریهای سرریز به عنوان محل ذخیره معدنی مصالح سنگریزه سد، ابتدا یک جاده به طول 7 کیلومتر جهت دسترسى از تراز بستر بدنه سد( واقع شده در تراز 85) به جناح شرقى حفاریهای سرریز در تراز 440 طراحى و احداث گردید، تا در زمان خاکریزی و احداث فرازبند و بدنه سد به عنوان مسیر تردد جهت حمل مصالح استفاده شود.
بعد از احداث این جاده، یک رمپ با شیب 10 درصد به منظور انجام انفجارات آزمایشى و رسیدن به دانه بندی مناسب مصالح در محدوده حفاریها بر اساس مشخصات الگوهای انفجاری انجام شد،]3[. این رمپ با طول 200 متر دسترسى به تراز 425 حفاریها و مقدمات تولید مصالح را در این معدن فراهم مى کرد. اما با توجه به ارتفاع زیاد این ذخیره لازم بود تا به منظور دستیابى به ترازهای مختلف حفاری( با در نظر گرفتن محدودیتها )راه حل مناسبى ارائه شود.

طرحهاى پیشنهادى
به منظور دستیابى به ترازهای مختلف حفاری و تولید مصالح با یک راندمان مناسب و براساس برنامه زمانبندی مشخص، ارائه یک روش اجرای مناسب ضروری بود. به همین منظور طرحها و روسهای اجرای متفاوتى ارائه شد. روشهای ارائه شده را مى توان به شرح زیر خلاصه کرد:


شکل3_موقعیت دپو معدن مصالح سنگریزه راه دسترسی اولیه و راه دسترسی پیشنهادی

 

1- احداث یک شفت در میان محدوده حفاریهای سرریز و هدایت مصالح انفجار شده از طریق یک تونل عمود بر آن در تراز بستر سازه سرریز.
2- حفر و احداث شفت های مخازن فشارشکن( شامل 2 شفت به قطر 25 متر )و هدایت مصالح از طریق آنها. 3 اشتفاده از نیروی ثقل و ریزش مصالح از ترازهای حفاری به جناح چپ بستر رودخانه و حمل آن به محل دپو.
4- احداث یک شوت در جناح غربى حفاری ها و هدایت مصالح تولید شده از طریق آن.
5ـ احداث رمپ در داخل محدوده حفاری ها و استفاد ه از سیستم بارگیری و حمل ]1[.
هر یک از روشهای پیشنهادی ارائه شده دارای مشکلات و موانع اجرایى خاصى به شرح زیر بودند:
- در مورد گزینه اول با فرض امکان هدایت مصالح به کمک یک شفت در میان محدوده حفاریها، عمق شفت مورد نظر باید حدود 220 متر( از تراز 420 به تراز 202 )و قطر آن حداقل 0 1 متر باشد، تا بتواند حجم قابل توجهى از مصالح را به تراز کف بستر سرریز هدایت کند. اما با توجه به اینکه احداث این شفت حداقل دو سال به طول مى انجامد، لذا مدت زمان زیادی از دست خواهد رفت. از طرفى در صورتیکه بتوان یک راه دسترسى به تراز 202 احداث و یک تونل عمود بر شفت حفاری کرد، حداکثر امکان استقرار دو دستگاه بارگیر در پای شفت وجود خواهد داشت و حجم مصالح بارگیری شده در شبانه ر وز بیش از 4000 متر مکعب نخواهد بود. لذا این مقدار با حجم پیش بینى شده(15000 متر مکعب در شبانه روز )مغایرت خواهد داشت.
- در خصوص گزینه شفت های مخازن فشار شکن نیز از آنجا که موقعیت آنها با توجه به تغییر مشاور طرح قطعى نشده بود، لذا این روش نیز عملى نبوده و همچنین مشکلات در حفاری شفت ها و زمان اجرای آن نیز حائز اهمیت مى باشد.
- در خصوص گزینه سوم و چهارم نیز بحثهای متعددی مطرح شد. اما بلحبال بررسى ها و آزمایشات انجام شده، ملاحظه شد که علاوه بر خرد شدن مصالح و تغییر رنچ دانه بندی، تداخل کاری شدیدی با جبهات کاری بدحه و تونلهای آب بر نیروگاه که در جناح چپ و همزمان با حفاریهای سرریز فعالیت مى کنند، بوجود خواهد آمد. در ضمن بر اثر گرد و غبار فراوان ناشى از ریزش مصالح در ساختگاه سد، امکان هیچگونه فعالیتى در جناحین بدنه سد وجود نخواهد داشت،( این مورد بارها در مواقع قلق گیری و پاکسازی لبه های پرتگاه تجربه شده بود ).
- در خصوص گزینه پنجم با توجه به محدود بودن طول و عرض حفاری ها، امکان دسترسى به ترازهای پایینى وجود نداشته و احداث یک رمپ با شیب 10 درصد ( در ادامه رمپ دسترسى به تراز 425 در محدوده حفاریها ) فقط امکان دسترسى به 70 متر از ارتفاع حفاریهای سرریز( از تراز 370 تا 440) را فراهم خواهد کرد. به علاوه تنها یک راه دسترسى کم عرض و رو به بالا جهت جابجائى ماشین آلات وجود خواهد داشت. این مورد نیز عملا بدلیل تداخل در رفت و آمد انواع ماشین آلات سبک و سنگین و محدودیت های موجود مورد قبول واقع نشد.
علاوه بر تمامى موارد فوق، در همه راه کارهای پیشنهادی محدودیت بازگشایى سینه کارها و جبهات کاری جهت تولید متوسط روزانه 15000 متر مکعب مصالح( مطابق برنامه زمان بندی )نیز وجود داشت.

طرح نهایى پیشنهادى حفارى معدن
بر اساس طرحهای پیشنهادی امکان دسترسى به جبهات کاری در ترازهای مختلف تولید مصالح درسطح وسیع وجود نداشته و کار تولید و حمل در زمان بندی تعیین شده قابل انجام نبود. لذا ارائه طرحى که تمام جوانب کار در آن در نظر گرفته شده باشد لازم بود.
یکى از روشهای پیشنهادی، استخراج مصالح به کمک احداث راههای دسترسى مستقل به ترازهای با ارتفاع 15 متر بود]1[. بدنبال بررسى های صورت گرفته بر روی وضعیت منطقه و براساس موقعیت نهایى سرترانشه ها که از سوی مشاور طرح ارائه شده بود، ملاحظه شد که پائین ترین تراز ارتباطى با ذخیره معدنى، تراز 307 دره ای است که در جناح غربى حفاری های سرریز واقع شده است.
لذا در صورت امکان جابجایى سرترانشه های جناح غربى حفاریها که مشرف به این دره است، امکان دسترسى به ذخیره معدنی از تراز 390 تا حداقل تراز 300 حفاریها میسر خواهد شد. ضمن اینکه با جابجایى سرترانشه ها حجم مصالح استخراج شده حدود یک میلیون متر مکعب افزایش مى یابد. البته با توجه به کمبود پنج میلیون متر مکعبى مصالح سنگریزه مورد نیاز در بدحه سد، هیچگونه ممانعتى برای استخراج آن وجود نخواهد داشت. به منظور نهایى نمودن این روش اجرا و اعمال تغییرات در جناح غربى طرح حفاری های سرریز بر اساس حجم اضافه حفاری های محاسبه شده، جلسات متعددی با مشاور و کارفرمای طرح برگزار شده و در نهایت طرح پیشنهادی مورد تایید قرار گرفت.
بدنبال تاییدیه دستگاه نظارت و کارفرمای طرح اولین مطلبى که باید مورد توجه قرار مى گرفت، احداث یک راه ارتباطى از محدوده حفاریها به جاده دسترسى به حفاری های سرریز بود تا بتوان از طریق آن مصالح تولید شده را بارگیری و حمل نمود. به عبارت دیگر احداث یک راه ارتباطى بین جناح راست دره و جاده سرریز لازم بود، تا بتوان به کمک آن مصالح تولید شده را به موقعیت دپو منتقل نمود.
پس از مطالعه و بررسى، عبور از دره موجود در جناح غربى و احداث یک ترانشه به ارتفاع 45 متر و طول 50 متر و نیز ارتباط آن با جاده اصلى سرریز، بعنوان بهترین مسیر مشخص شد. هر چند احداث این راه دسترسى نیاز به حداقل 150 هزار متر مکعب سنگ برداری داشت. اما با توجه به اینکه این مسیر تنها راه دسترسى به ترازهای میانى حفاریهای سرریز مى باشد( شکل صه!، لذا احداث آن ضروری تشخیص داده شد. از طرفى با توجه به اینکه احداث این جاده طول مسیر حمل را حداقل 4 کیلومتر کاهش مى دهد، بنابراین تنها در صورت حمل مصالح موجود بین ترازهای 395 و 305 از این مسیر (که حدود 7 میلیون متر مکعب مى باشد )، از لحاظ اقتصادی کاملا به صرفه بوده و هزینه های احداث آن را نیز جبران خواهد کرد. بعلاوه مصالح حفاری شده نیز به عنوان بخشى از تولید مصالح مناسب به حساب آمده و به محل دپو منتقل خواهد شد. مزایای اصلى این طرح به شرح ذیل قابل بیان است:
1- احداث این جاده دسترسى موجب کاهش 4 کیلومتری طول مسیر حمل مصالح مى شود.
2- در این طرح هیچگونه تداخل کاری بین جبهات کاری مختلف و بین بخشهای تولید، حمل و تحکیم ترانشه های نهایى ایجاد نمى شود،( شکل 4 ).
3- تعداد جبهات کاری بسیار وسیع بوده و محدودیتى در تولید وجود ندارد.
4- احداث این جاده، دسترسى به ترازهای 395،380، 365،350،335، 305 را از طریق انشعابات مستقل فر اهم مى کند،( شکل 4 ).
5ـ جاده های دسترسى به تراز290، 275، 260، 244 ( تراز تاج سد) نیز در امتداد جاده دسترسى به تراز 305 فراهم مى شود.
6ـ حجم سنگبرداری و انفجارات این جاده حدود 150 هزار متر مکعب مى باشد که با توجه به کاهش 4 کیلومتری طول جاده، حمل حداقل 7 میلیون متر مکعب مصالح (از ترازهای مختلف) قطعا اقتصادی بوده و مورد تایید کارفرمای طرح نیز مى باشد،( شکل3).
پس از دسترسى به تراز 244، مسیر حمل مصالح نیز تغییر کرده و مصالح مستقیما به کمک تونل و راهى که با هدف دسترسى به ترازهای 244، 230، 215، 202 معدن سنگریزه در محدوده سرریز طراحى شده، به محل خاکریزی بدنه سد حمل خواهد شد.


شکل3_موقعیت دپو معدن مصالح سنگریزه راه دسترسی اولیه و راه دسترسی پیشنهادی


اجراى حفاریها بر اساس طرح پیشنهادى
با پذیرفته شدن روش اجرای پیشنهادی از سوی مشاور و کارفرمای طرح، احداث جاده دسترسى به معدن شروع شد. اما با توجه به اینکه زمان لازم برای احداث این جاده بدلیل محدودیتهای دسترسى و سختى زیاد اجرا حدود 6 ماه به طول مى انجامید. لذا لازم بود جبهات کاری دیگری فعال شود تا وقفه ای در تولید ( خصوصا با توجه به مراحل احداث فرازبند که حدود 2 میلیون متر مکعب مصالح سنگریزه لازم داشت )پیش نیاید. به همین منظور با ارائه راه دسترسى به تراز 410 و 395 و اتصال تدریجى آن به جاده دسترسى به معدن، ارتباط لازم بین تمام راه های موجود در محدوده معدن سنگریزه برقرار شد،(شکل 3).
مزایای اصلى اتصال راه ها را به شرح ذیل مى توان بیان کرد:
1- دسترسى به تراز کاری 410 حفاریها و گشایش یک جبهه کار تولیدی با ذخیره حدود یک میلیون متر مکعب.
2- امکان ارتباط بین جاده دسترسى به معدن و محل تجهیز کارگاه، که در غیر اینصورت لازم بود تا موقعیت تجهیز جدیدی فراهم شود.
3- امکان آماده سازی سینه کار تراز 395 قبل از اتمام راه دسترسى به آن. که بدین ترتیب با تکمیل جاده دسترسى به تراز 395 عملا امکان بالا بردن حجم تولید( خصوصا با توجه به زمان احداث فرازبند )فراهم مى شد.
4- امکان جابجایى ماشین آلات سنگین در تمام محوطه معدن.

طراحى سینه کارهاى انفجارى
یکى از موارد قابل توجه در هر مرحله از انفجار با توجه به محدود بودن سطوج حفاریهای پله های سرریز و نیز تولید حجم قابل توجهى از مصالح، افزایش ارتفاع سینه کارهای انفجاری بود. به همین منظور از سینه کارa 15 متری جهت چالزنى، انفجار و تولید مصالح استفاده مى شود. از طرفى از سیستم انتقال آتش نانل جهت بهینه سازی انفجارات استفاده شد. به این صورت که با توجه به قابلیت سیستم نانل در تنظیم زمان تاخیر انفجار بین چالها مى توان از باقى ماندن پاشنه و تولید قطعات درشت دانه، که موانع اصلى پیشروی هستند جلوگیری کرد، شکل ه همچنین با توجه به اینکه با استفاده از سیستم نانل هر یک از چالها به صورت مستقل و با یک زمان تاخیر مشخص نسبت به یکدیگر انفجار مى شوند، لذا دپوی حاصل از پخش شدگى و یکنواختى خوبى برخوردار خواهد بود ]5[.


شکل4_نحوه گشایش جبهات کاری در ترازهای مختلف


این سیستم علاوه بر اینکه از لحاظ فنى و اقتصادی مقرون به صرفه است، بدلیل عدم حساسیت به جریان الکتریسیته( خصوصا با توجه به شرایط جوی منطقه خوزستان در فصل زمستان )از ضریب ایمنى بسیار بالایى برخوردار مى باشد.
از طرفى با توجه به اینکه مصالح حاصل از انفجار باید در یک پوش دانه بندی مشخصى قرار بگیرند تا به عنوان مصالح سنگریزه در بدنه سد بکار روند، لذا یک سری انفجارات آزمایشى بر اساس مواد ناریه موجود در داخل کشور( آنفو و دینامیت )انجام شد و پس از دانه بندی مصالح، الگوی انفجاری مشخصى مطابق جدول 1 برای قطرهای چالزنى76، 89 و 102 میلیمتر تعیین گردید. هر چند چالزنى با قطر 76 میلى متر بدلیل بالا بودن خرح ویژه و گیرکردن چالها( که ناشى از ریزش قلوه سنگها بود ) عملا متوقف شد.


جدول1_مشخصات قطر و فواصل ردیفی و ستونی چالها

 


شکل5_نمونه ای از یک سینه کار انفجاری که در آن خط آتش به کمک سیستم نانل فعال می شود


مشکلات و موانع کارى
یکى از عمده مشکلات موجود در حفاری این معدن روباز، وجود تداخل کاری با خ! برداریهای جناح چپ بدنه، تونلهای آب بر نیروگاه و سازه تونلهای انحراف آب رودخانه بود. چرا که هر سه جبهه کاری در یک زمان واحد فعال بوده و جناح شرقى حفاریها نیز مشرف به سازه نیلوفری تونلهای انحراف آب قرار داشت. از طرفى سنگهای موجود در لبه پرتگاه به دلیل هوازدگى دارای درزه و شکافهای زیادی بود ه و در صورت سقوط و غلت خوردن این سنگها که دارای حجم بالایى نیز بودند صدمات زیادی به سازه ها و ماشین آلات مسققر د محدوده بدنه و تونل وارد مى آمد.
برای جلوگیری از بروز این مشکل ابتدا اطراف سازه تونلهای انحراف بوشله لاستیک های فرسوده و خاک رسى نرم پوشانده شد تا در صورت افتادن اتفاقى سنگ در اثر موج انفجار آسیبى به تاسیسات وارد نشود. در انفجارات هر تراز نیز یک دیواره 15 متری در لبه های پرتگاه باقى گذاشته مى شد تا بعد از انفجار و در حین بارگیری، از سقوط مصالح دپو شده جلوگیری شود. در نهایت با هماهنگى های به عمل آمده یک روز در هفته منطقه پائین دست قرق مى شد و دیواره 15 متری باقى مانده با فواصل خیلى کم چالزنى و انفجار مى شد تا از ریزش مصالح درشت دانه به پائین دست جلوگیری شود. در روز قرق( که عملا فعالیت در جناح چپ بدنه و تونلها تعطیل بود )تمام مصالح موجود در لبه های پرتگاه نیز پاکسازی و لق گیری مى شد. بدین ترتیب از وارد آمدن خسارت به دستگاهها جلوگیری شده و به دنبال لق گیری های بعمل آمده منطقه پایین دست از ایمنى کافى برای فعالیت در دیگر روزهای کاری برخوردار مى شد.

برنامه زمان بندى و راندمان تولید
همانطور که مطرح شد یکى از اهداف اصلى استخراج مصالح در محدوده حفاریهای سرریز، علاوه بر تامین مصالح مورد نیاز در بدحه سد، دستیابى به یک بستر سنگى مناسب( در تراز 202 در جناح غربى و تراز 244 در جناح شرقى حفاریها )جهت احداث سازه بتنى سرریز و گیت شفتها مى باشد.
به همین دلیل لازم است تا استخراج مصالح این محدوده در زمان مشخصى به پایان برسد. بر این اساس متوسط حجم مصالحى که روزانه باید از محدوده حفاریهای سرریز تولید و حمل شود تا برنامه زمانبندی مورد نظر تحقق یابد، حدود 15000 متر مکعب در روز مى باشد.
با توجه به اینکه بر اساس روش اجرای ارائه شده گسترش جبهات کاری در هر تراز از غرب به شرق بوده و حدکثر طول سینه کارهای انفجاری 100 متر مى باشد، بنابراین امکان تولید روزانه بیش از 5000 متر مکعب مصالح در هر تراز کاری وجود ندارد. لذا برای دستیابى به سقف تولید مورد نظر لازم است تا در هر مرحله حداقل سه تراز فعال وجود داشته باشد.
بر اساس روش اجرای ارائه شده گشایش هر تراز کاری زمانى تحقق مى یابد که 25% مصالح تراز فوقانى آن استخراج شده باشد. با توجه به اینکه استخراج این مقدار مصالح حدود 2 ماه زمان مى برد، لذا حدکثر زمان مورد نیاز جهت دستیابى به سقف تولید مورد نظر 6 ماه مى باشد. این مورد با توجه به روش اجرای ارائه شده تحقق یافته است.

 

 

 

 

 

 

   نتیجه گیری:
     احداث راه های دسترسى یکى از مهم ترین مواردی است که در معادن روباز باید مورد توجه گیرد. در معدن سنگریزه سد گتوند نیز با توجه به شکل و حجم ذخیره معدنى و شرایط خاصى که جهت تولید مصالح در این معدن دیده شده، سعى شده است تا با احداث راه های دسترسى مستقل، علاوه بر دستیابى به ترازهای مختلف کاری، حجم تولید مصالح را تا حد امکان بالا برد تا بتوان به سقف تولید مورد نظر دست یافت.

 

 

   منابع:
     مراجع
   ] 1[ همزه ابیازنى، م.، شرکت مهندسى سپاسد، 1381، روش اجرای سرریز (گزینه اول ).
   ] 2[ شرکت مهندسى سپاسد، 1381، "شناسنامه پروژه ".
   ]3[شرکت مهندسى سپاسد، کارگاه سد گتوند، 1381، " گزارش انفجارات آزمایشى در محدوده سرریز سد".
   ]4[شرکت خدمات مهندسى برق مشانیر و شرکت کایتک،1379، "مطالعات و بررسى های پى و پارامترهای ژئوتکنیک" .
   [5] Dyno Nobel Europe, (2002) “ Nonel system deion