آنچه را که برای سگان خود می اندازید برای من بفرستید که به آن محتاجم.. .... شب جمعه هر کدام از ارواح مومنان با گریه های صدادار با خواهش و تواضع و گدائی فریاد می زنند. ای اهل من، ای فرزندان من، ای خویشان من، رحم و مهربانی کنید، چیزی برای ما بفرستید، خدا شمارا رحمت کند، ما را بخاطر بیاورید، ما را فراموش نکنید؛ بر غربت و غریبی ما رحم کنید، بدرستیکه ما در زندان تنگ و اندوه و غم و زاری و سختی ماندیم پس رحم کنید.در دعاها و صدقه ها بر ما بخل نورزید، شاید بتوسط دعا و صدقه شما خدا بر ما رحم کند. ما هم قبلاً مثل شما بودیم دریغ کردیم و حال دستمان از همه جا کوتاه گردیده، شما هم پیش از آنکه مثل ما شوید، دریغ نکنید، صدقه بدهید، دعا کنید، نیکی کنید، احسان فرمائید. ای دریغا ما هم مثل شما توانا بودیم، ای بندگان خدا بشنوید سخنان ما را و فراموش نکنید ما را، بدرستیکه این مالها و این زرهائی که در دست شماها است در دست ما هم بود و ما دریغ و بخل کردیم و در راه خدا خرج نکردیم. مالهایمان را اندوختیم از آن استفاده نکردیم و جمع کردیم و حقّمان را ندادیم و رفتیم. حالا مالها وبال گردن ما شده و کیف و منفعتش برای دیگران گردیده. پس رحم و مهربانی کنید به ما، ولو به یک درهم، یا یک قرص نان. یا یک چیز اندک. سپس با فریاد می گویند: چقدر نزدیک است که شما هم مثل ما برای خود گریه کنید، دیگر نفعی ندارد، چنانچه ما گریه می کنیم و سودی ندارد. پس کوشش کنید برای خود پیش از آنکه مثل ما گردید.......... ارواح مؤمنان هر شب جمعه به آسمان دنیا مقابل خانهها و منزلهاى خود مى آیند و با آواز حزین و گریه، فریاد مىزنند که: اى اهل من! و اى اولاد من و اى پدر من و اى مادر من و اى خویشان من، بر ما مهربانى کنید، خدا شما را رحمت کند. آنچه در دست ما بود، حساب و کتاب نکردیم و جمع کردیم، دیگران از آن سود بردند و عذاب و حساب آن برگردن ما ماند.و با گریه مى گویند: اى خویشان ما، بر ما ترحم نمائید، ولو به یک درهم یا قرص نانى یا جامه و پوشاکى، امیدوارم خداوند جامههاى بهشتی بر شما بپوشاند.سپس حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله گریه کرد آنقدر که از هقهق گریه نای سخن گفتن نداشت. سپس فرمود: اینها برادران دینى شمایند که بعد از سرورى و آقائى و نعمت، در خاک پوسیدند.و پیامبر فرمود: مردگان ادامه دهند که، افسوس، اگر آنچه در دست داشتیم انفاق مىکردیم و در اطاعت حق و رضاى خدا بودیم محتاج شما نبودیم و به طرف شما دست دراز نمىکردیم. سپس با حسرت و پشیمانى برمىگردند و فریاد مىزنند اى مؤمنان هرچه زودتر چیزی برای ما بفرستید. منازل الآخرة، ص سی وهشت ...و حکایت شده که امیر خراسان را در خواب دیدند که می گفت: آنچه را که برای سگان خود می اندازید برای من بفرستید که به آن محتاجم.. ادامه در نشانی زیر : .http://www.ghadeer.org/Book/646