یا حبیب من لا حبیب له
سلام عزیزم و ای دوست برگزیده ام
عزیزم بس کن ناشناسی را تا کی میخواهی چشم برهم نهی دوست دوست داشتنیم در حالیکه همراه خود چون اویی داری ( هو معکم اینما کنتم ) چه کم داری کی میخواهی دل از همه بشویی و یکسره دل فقط باو دهی تا کی باید صبر کنم تاان وجود نازنین را در رخت ازادی ببینم عزیزم این همه دوستان که تو داری ویکی من هستم فی الجمله پر کاهی هم ارزش ندارند نمیدانم کی میخواهی بفهمی دلم خون شد بیش از یک سال است دارم به پایت میدوم ناز و نیزت میکنم چرا دقت نمیکنی تو با ان پدر برزگواروان مادر بس ارزشمندی که داری و ان سابقه مجاهدت و ایثار و ... چرا ابی به صورت نمیزنی تا کی ... اگر دوستم داری حقیقتا گل در برابر کمان موی از کمان ابرویت یا روییده بر خال رویت چه ارزشی دارد که برایم مرتب میاوری ترا میخواهم که بدست ارم عاشقت هستم به عشقی که دل از همه بشویی نه که بنویسی
برایت دوست داشتنی ترینم ؟ برایم مرتب گلهای اتشین دسته میکنی ودر همانحال قباله دانگی از حریم دلت به عقد این وان در می اری این چه رسم دوستی و ان چه شکل وفاست ترسم نفسی بر نیاید که دران توانم سپاس رهاییت از همه اغیار بینم خود خواهی ننام ای رفیق شفیق گر بتو گفتم چون قرار است دل به کسی دهی به یکی ده تمام تو که استادی خواهی شد روزی این چه رسم شاگردی در مکتب ان استاد الاساتید است برایت می نویسم طلا کاریش میکنی و میگذاری درردیف تابلوهایت کی قرار است ای حبیبم کنی خود را چکشخواری عزیزم ماه رجب است اگر هیچ حالی نداری بخوان با تامل در مفاتیح از اعمال رجب " خاب الوافدون علی غیرک ..." میدانی یعنی چه این جملات تامل کن عزیزم تعقل کن محبوبم دوست دوست داشتنی نگاهی کن به او تو اگر عزیزم نگاهت هنوز همان نگاه قبل باشد چگونه میخواهی که دوستم باشی به صدق و صفا برخیر ای عزیز رجب را غنیمت دان میدانی دوست خوبم " یامن یعطی من لم یسئله ومن لم یعرفه " یعنی چی چقدر غافلی چقدر !! به اخلاص رو به درگاهش کن وهمین جمله رابگو عزیزم انطورکه به این خبیث ترین و پلیدترین وبی ابروترین و... مخلوقاتش اظهار میکنی لااقل با دلی شکسته و اشکی روان بگو واگر نمیتوانی از ان دل لبریز از این وان اشکی در اری اظهار عجز کن نالان شو بسجده در ای التماسش کن اصرار کن تا صدای شکستنش را بشنوی وباران رحمتش را بر دلت باریدن نظاره کنی مکرر بگو تا جواب نشنیدی دست بر دار نباش یامن یعطی من لم یسئله ومن لم یعرفه تحننا منه ورحمه اعطنی چی میخای مشکلت چیه اونوقت نه بازبان قال که با زبان حال بهش بگو چه مشکلی داری انطور که فقط او بشنود وقتی یقین کردی خواسته ات را شنید ه است خوشحال باش وسپاس گوی چه اجابت کند وچه نکند که او حکیم است انهم احکم الحاکمین عزیزم در همه حال پناه ببر به او از اینکه دعایی که میکنی نشنود اللهم انی ااعوذ بک .... ومن دعاء لایسمع( تعقیب نمازظهر )از رجب گر بنوشی و به شعب هایی از شعبان اگر بتوانی در اویزی امید وار باش که به رمضان رسی و اگر به رمضان وارد شدی امید وار باش که به مهمانی راه یابی و اگر به مهمانی راه یافتی به وقت بازگشت دل تهی کنی و حرم الهی را از هرچه بت و بت پرستی است بزدایی واین خواست دوست توست که خود در کسب این موفقیتها شکست تلخی خورده است و بیچارگیها کشیده و... اکنون که در سراشیبی سقوط است هراس دارد که امثال تو دوست خوبی به همان جهنمی رهسپار شود که خود در مسیر ان است خداوندا به بیچارگی و جهل ما وضعف ما ترحم فرما نوری فرو فرست ومشعل راهمان کن تا بصراط مستقیمی که تویی در اییم دوست خوبم بدان که خیلی دوستت دارم ولی معلوم نیست همیشه بر این حال باشم شاید هم به عمر نباشم تو را برگزیدم چون در تونور امید دیدم برایت دعا میکنم اگر چه به خود هیچ امیدی ندارم ولی به ان یگانه محبوب دلم هرچه امید است امید دارم چون او فوق این حرفاست او اوست عزیز دلم قربانت شوم به این راه اگر قابل باشم اگر خواستی چیزی را دوست بداری به اسم او دوست بدار تا بتوانی براحتی ار دل بیرونش اندازی هرچیز وهرکس میخواهد باشد اگر چنین شد همه عالم از اول تا اخر اگر در دلت بیاری هنوز بیشتر از اول جا داری واگر همه را بیرون اندازی جایی خالی باقی نگذاری مرگ و هجران و... برای دلت رحلت میشود ونه فوت ونه از دست دادن چیزی و نه مرگ عزیز و نه هجر یاری ونه .... بردلت غبار غم نمینشاند چون که جز او در دل نداری واو ست حی لایموت و..خیلی میخواستم دل بیشتر دهی و گوش بیشتر تیز کنی وچشم بیشتر باز بگذریم ای عزیز ان یگا نه عزیز بنده خدا که نیستیم ولی از مخلوقاتش هستیم یه خیری در مابوده که وجود یافته ایم همین اگرچه مجموعه الودگی وپلیدی وپلشتی هستیم ولی یقین داریم که او ستار العیوب وغفار الذنوب است اظهرالجمیل است ستر القبیح است و...اگرشما یکی از گندهای باطنیم را میدانستی قطع دوستی مینمودی و... ولی او درعین علم به مجموعه خباثتها و دنائت هاو... چنین مرا در نظر امثال شما محترم جلوه داده است این کم محبت ولطف است و...؟ازو میخواهم ومیبپرسم نه به خاطر ابرویی که دارم بلکه به خاطر بزرگواری و... که دارد وجواب میدهد نه بخاطر انکه بنده ام بلکه به خاطر انکه رب است انهم ربی که ادامه اش رحمن ورحیم است به این ها باور دارم
میدانم اگر بخواهم میدهد واگر نداد بخاطر ان است که خیرم در داشتن ان نبوده است نه به خاطر انکه بنده او نبو ده ام چون رب الناس است ونه رب العبد ملک ناس است اله ناس واین همه پشتوانه من است این سور ه سوره امید من است براین اصل اگر مشکلی داری برو بخودش بگو وازش بخواه اگر رجوع به این مخلوق بی ارزشت داد بگو چکنم برات فدات بشم عزیزم
متن کامل معضل را بنویس و به امانت گذار تا به امانت برایت جواب نویسم چه بسا مشکلاتی که با طرح انها جوابی برای انها خودش برساند کارت چیست وگرفتاری کدام اصلا اول خبر خوشت رابگو ببینیم چنگی به دلمان میزند و خمارازسرمان در میرود امیدی میشود که برخیزیم و زندگی زسر گیریم جامی ستانیم زدستی و دست در گیسویی زنیم و در رویاء رویم بحال یک رقص میدانی قرار است شناس شوی یا بحمدالله خواستگارهایی امدند و... و نمیدانی که باید چگونه و به کدام بله بلند بالا گویی ویا عازم سفر خواهی شد و...اگر محرمم میدانی باز گو گرفتاریت چیست قول صادقانه خواهم داد همراهیت کنم تا رفع هر گرفتاری واگر هم انقدر دوستم نمیداری و اعتماد نداری که در حال که ناشناسی و نا دیده و انقدر محجوب و سرریز ازحیا و عفاف که از نشان دادن چهره مشروع برای دیدنت همچنان معذوری گله ای ندارم ودست از دوستیت نمیشویم و برای خدمتت همت میگمارم واز حضرت محبوب میخواهم برایت همسری شایسته برگزیندوهرچه زودتر دستت را در دستی گذارد که از تو شناس تر باشد ودر معرفت و وفا و دوستی صادقانه به امید انکه رسم به ارزویم که اگرنه خود شناس شدن نتوانستم تو توانی بدرود