سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی به اسم او

بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم






























































طائر عرشم ولى پر بسته‏ام


 

یاد دلدارم ولى دلخسته‏ام

آسمانم بى ستاره مانده است


 


درد من را سوى غربت رانده است


 


ناله‏ها مانده است در چاه دلم


 

قاتلى دارم درون منزلم

من رضا را همچو روحى بر تنم


 

هستى و دارو ندار او منم

ضامن آهو مرا بوسیده است


 


 


خنده‏ام را دیده و خندیده است


بر رضا هرکس دهد من را قسم


 


 


حاجتش را مى‏دهد بى بیش و کم

لاله‏اى در گلشن مولا منم

 


غصه دار صورت زهرا منم


زهر کین کرده اثر رویم ببین


 


 


همچو مادر دست بر پهلو غمین


در میان حجره‏اى در بسته‏ام


 


 


بى قرارم، داغدارم، خسته‏ام


این طرف یا فاطمه باشد جواد


 


 


آن طرف دشمن ز حالش گشته شاد


این طرف درد و غم و آه و فغان


 


 


آن طرف هم دختران کف زنان


کس نباشد بین حجره یاورم


 


 


من جوانمرگم، شبیه مادرم


ریشه‏ها را کینه‏ها سوزانده است


 


 


جاى آن سیلى به جسمم مانده است


حال که رو بر اجل آورده‏ام


 


یاد باباى غریبم کرده‏ام


نیست یک درد آشنا اندر برم


 


 


خواهرى نبود کنار پیکرم


تشنه لب در شور و شینم اى خدا


 


یاد جدّ خود حسینم اى خدا


جواد زمانی