سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی به اسم او

بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

بسمه تعالی   عوالم وجود

 مقدمه ای بر مفهوم شناسی  عوالم وجود در شرح مقدماتی ایه کریمه  والارض ذات الصدع

 کلمات کلیدی     دنیا     اخرت   ارض      ملکوت     ناسوت   جبروت      لاهو ت  صدع

الف : دنیا

عالم دنیا در دید کلی عالمی واحد است علماء برای مطالعه وبررسی وشناخت بهتر ان طبقه بندی هایی در ان به مرتبه فهم ودانش خود نموده اند   تقسیم بندی های دوگانه سه گانه چهارگانه هففتگانه ده گانه دوازده گانه هفتاد گانه و هزارگانه وبیشتر وبسیار بیشتر عباراتی چون عالم مادی و غیرمادی عالم ملک وملکوت   عالم سفلی و علوی عالم فیزیک و متافیزیک و ماوراء فیزیک و..و تقسیم بندی های عالم جمادی ونامی وحیوانی و انسانی و...

وازجمله فلاسفه کل عالم را به عالم لاهوت عالم ملکوت   عالم جبروت عالم ناسوت   تقسیم نموده اند بعضی عالم انسان کامل را به این عوالم افزوده اند و عالم را پنج مرتبه به عنوان" حضرات خمس " دانسته اند ولی نکته قابل دقت این است که مرز مشخصی بین این عوالم در مجموع تقسیمات دوگانه و سه گانه و.... ودر هیچ یک از طبقه بندی ها وحود ندارد به عبارت روشن تر باید گفت که حقیقتا عالمی یگانه بیشتر نیست این مرز بندی ها فرضی و قراردادی است واغلب این تفکیک ها برای شناخت بیشتر و تجزیه وتحلیل دقیق ترصورت گرفته است    درست مثل سیر تکاملی تاریخ تقسیم بندی علوم   بطور مثال در علم طب زمانی موضوع ان انسان بود وطبیب عمومی   معالج همه بیماری های او با گذشت زمان و پیشرفت علمی اکنون طب به شاخه های بسیار زیادی منشعب شده است و تخصص های بسیار ظریفی برای رشته های متعدد ان تعریف شده است شکی نیست که انسان وجود واحد است همه طبابت ها برمیگردد به انسان   وانسان موجودی است که طبیبی نمیتواند درمان عضوی ازو را بدون در نظر گرفتن سایر اعضاء و درمان جسم اورا بدون لحاظ نمودن روان وروحش انجام دهد حضیض جمیع عوالم چها رگانه فوق در انسان کامل (انسانی که صاحب جسم و جسد و عقل و اندیشه و جان وروح باشد ) متجلی است ومراتب کامله عوالم فوق درانسان کامل در مراتب جسمانی و عقلانی وروحانی   قابل مشاهده ومطالعه است     به عبارت دیگر برای شناخت ماهیت این عوالم ابعاد وجودی انسان را باید شناخت

عالم ناسوت طیفی است ازماوراء ثقل عظیم به مادون ثقل خفیف یا خلا ء که در ان هفت زمین و هفت اسمان قابل تفکیک است ودر هر زمین شامل بی شمار اجرام وسیاره و ... و... ودر همه فضای بین انها   بی شمار ذرات وکرات منتهی بسیار بسیار ریزتر وغیر قابل رویت با چشم وابزارهای رویت و رصد ستارگان به علاوه    جمیع رویش های مربوط به همه زمین ها واجرام اعم از جماد وگیاه و جانور و... و ... 

در دید کلی همه این عالم یک مجموعه واحد بیش نیست یک ثقل عظیم شکافته شده به بی نهایت وبی شمار سیاره وکره وجرم و... و...با ساختار صدعی ویا کتابی ودرختی بر اساس ایه شریفه (( ماتری فی خلق الرحمن من تفاوت سوره ملک )) ساختار این شبکه توزیع ثقل درختی ویکسان است در این انتشار و تقسیم و پخش ثقل در جمیع خصوصیات و شکل و ظاهر وباطن یکنواختی حاکم است بطوریکه هر قسمتی ولو ناجیز یا بسیار جزیی ازین مجموعه با عظمت در هر زمان ومکان که مطالعه شود معرف وتبین کننده ساختار کامل ان است ومشتی است نمونه خروار ان   وعالم دنیا یعنی مجموعه قابل تشخیص و تفکیک شده ناسوت جبروت ملکوت و لاهوت در نگاه واحد خود یگانه است   یک طیف واحد است که دارای بی شمار وغیر قابل محاسبه عالم وجود است دراین طیف عظیم متشکل از بی نهایت در بی نهایت عالم نسبت تعداد عوالم موجود در هرهریک ازین   چهار عالم   به هم نیز تصاعدی افزایش می یابد و غیر قابل محاسبله وشمارش است درست شبیه به طیف رنگهای مادون قرمز تا ماوراء بنفش ودارای ساختار طیفی است   عالم ناسوت با ان تفصیلی که بیان شد ثقیل ترین بخش مجموع کل عوالم است 

 جسم وجسد و کالبد ثقیل انسان نمونه ای است که در ساختارخود همه ویژگیها و خصوصیات عالم ناسوت را دارد مشتی است نمونه خروارقطعه ای است ازخلق رحمن که ساختمانش با عالم ناسوت با ان توصیفی که ازان نمودیم یکی است برای مشاهده ساختار عالم ناسوت با چشم جسم انسانی تلسکوپهای خاصی لازم است   وبرای مشاهده عالم ناسوت در جسم وجسد وکالبد انسانی میکروسکوپهای خاص لازم است   تفاوت عالم ناسوت موجود در انسان با انچه ازان به عنوان ناسوت بحث کردیم فقط در قدرت دید است ازانجاکه نوع دید و قدرت ان بسته به این است که چه عدسی جلوی چشم قرارگیرد ابعاد زاییده نحوه دیدن است    بطور مثال اگر فردی چشم خود را مسلح به عدسی میکروسکوپ الکترونی نماید همه عالم ناسوت را من جمله کالبد انسان ها را الکترون وذره وغبار میبیند تمامی عالم ناسوت از مادون ثقل تا ماوراء ان در دید چنین چشمی شبیه محیط گرد وغباری است که چشم معمولی در هوای طوفانی مشاهده میکند بنابراین دیدن های متنوع ومتکثر وبی شمار معلول شکل و ساختمان چشم و عدسیهایی است که بکارمیرود چشم های موجود در عالم ناسوت در میان همه موجودات ازجمله پرندگان وچرندگان وخزندگان یکسان نیست بلکه عدسیهای طبیعی فوق العاده متفاوت در قدرت دید است شکل و ابعاد یک ذره مشخص در دیدن چشمهای متنوع متفاوت است هیچ دوچشمی   شئ واحدی را یکسان نمی بینند بنابراین در حقیقت ابعاد و شکل وتصویر و.. وجود خارجی ندارند وزاییده فرایند دیدن ونوع دیدن محسوب میشوند چشم های مجموع همه انسانها با همه تفاوتی که در قدرت دید دارند دامنه دیدن مشخصی دارند به عبارت دیگر دامنه دید نوع انسان باچشم معمولی یکسان است وبا سایر مخلوقات بسیار فرق دارد انسان بخاطر ساختارچشمش با این چشم جسمانی در عالم ناسوت ابعاد واشکال و صورتها و... مشاهده میکند برای بحث و گفتگو و تجزیه وتحلیل انها به طبقه بندی رو می اورد و به اسم گذاری روی هر شکل و صورت و..و متوسل میشود تابتواند تفکیک کند ومنظور خود را به دیگرا ن برساند دید واحد مشترک همه نوع انسان سبب میشود که این اسامی و اشکال و صورتها   در نزد همه شناخته گردد وقتی با پیشرفت علمی به عدسی دست یافت و میکروسکوپ و تلسکوپ و... ساخت   و ازطریق انها به ساختار خود و اطراف خود نگاه کرد طبقه بندی ها و نامگذاریهایش نیز از هردو سو توسعه یافت وابعاد رشته های علمی به همین نسبت گسترش یافت ودامنه وحوزه اسم ها و شکل ها و صورتها و... مرتب گسترش و افزایش یافت

برای همین است که عالم ناسوت در بین علماء طبقه بندی های متنعدد یافته است و باپیشرفتهای علمی دامنه این دسته بند یها هم بسیار گسترش یافته است عالم جمادی ونامی و حیوانی دردانش دیروز امروزه هرکدام به عوالم بسیار متکثر ومتعدد توسط علما تفکیک شده است ورشته های علوم مربوط به هریک به حدی گسترش یافته است و متخصصینی که برای ریزترین رده ها تعریف شده است انقدرتوسعه یافته است که برای اغلب اصل 

ان علم گم شده است   بنابراین عالم ناسوت عالم ماده اسماء و اشکال و صورتهای خاص خود است در نگاه ریز بین دانش امروز عالم اتم ها الکترونها وپروتونهاست ودر نگاه درشت بین عالم زمین ها و سماوات و مجموعه کرات و اجرام و...و گشت وگذار در دنیای یک مولکول وانم ها یش عین گشت وگذاردر عام نجوم وستارگان است واین شاید یک معنی از معانی" ... لاتری فی خلق الرحمن... " من تفاوت   باشد سیر تکاملی جدول عناصر مندلیف    که شاکله عالم ناسوت است امروز ه به بیش از صد عنصر رسیده است وممکن است در اینده این اسامی با کشف عناصر جدید گسترش وتوسعه یابد اگر یک فضای لایتنهاهی شبیه به عالم ستارگان و ذرات واجرام سماوی شبیه به انچه درباره ساختمان هفت زمین وهفت اسمان گفتیم فرض کنیم واز محل زندگی مان در زمین با چشم غیر مسلح به بالا نگاه کنیم مشاهده ما معدود نقطه های روشن تصویر ناقصی است از عناصر کشف شده موجود در جدول نسبت به عناصر موجود حقیقی است به عبارت دیکر اگرصفحه جدول مندلیف را عمودی بگیریم از هر نفطه این صفحه تا بی نهایت فضای لایتنهاهی بسازیم و بین هر دو عنصر در ردیف های عمودی و افقی بی شمار وبی نهایت فاصله در نظر بگیریم که محل حضوربی نهایت عناصر جدید بین انهاست با این وصف نمی نوان دوعنصر دراین مجموعه بیکران وبی نهایت بیابیم که یکسان باشند   بنابراین عناصر جدول حقیقی عالم ناسوت بیکران در بیکران ودارای ساختارطیفی است   ازین مجموعه نامحدود وبی شمار حدود 100وچندی عنصر    با ابزارعلمی امروزی تشخیص داده شده و نامگذاری گردیده است   براساس دانش امروز شاکله جهان ماده یا ناسوت ترکیباتی است بسیار متنوع ومتکثر وپیچیده از این عناصرصد وچند گانه که در نظر قدما عناصر اربعه نامیده شده است جسم وکالبد انسان به عنوان مظهر عالم ماده یا ناسوت ترکیبی است از این عناصر اربعه یا صدو چندگانه شناخته شده فعلی و ودرحقیقت غیرقابل شمارش عنصر در کثرت در عین وحدت وکالبد تمامی موجودات ازجماد و گیاه وجانور نیز از مجموعه ای ازین عناصر شکل یافته است وجه تمایزو تفکیک عالم جمادات از عالم گیاهان در دید چشم جسمانی انسان حیات گیاهی است که در جماد مشاهده نمیشود گیاه در درون خود عالمی دارد که جماد ندارد

حقیقت جان وزندگی وجه تمایز است درخت خشکیده و درخت سر سبز از دید چشم جسم انسانی تفاوت دارد به چیزی که به ان اسم حیات گیاهی داده است ووجه تمایز حیات جانوری از حیات گیاهی تفاوت محسوس بین این دوزندگی است در انسان علاوه بر جان مقوله هایی که عقل و روح نام گرفته است وجود دارد پس انسان علاوه بر اینکه بدنی دارد متشکل از عناصر اربعه   عقلی و اند یشه ای وجانی و روانی وروحی دارد که در دید چشم جسمانی ولو مسلح به تلسکوپ و میکروسکوپ قابل تشخیص وتفکیک نیست با رفتن جان از عضوی از بدن انسان یا حیوان یا گیاه چه ازو کاسته میشود   فرق جان وروح وروان وحیالت نباتی و جانوری وانسانی واین مقوله ها موضوعاتی است که مورد بحث دانشمندان است بحث درباره شاخه های گسترده شکل حیات متنوع گیاهی وجانوری موضوعیست که بخش عمد ه ای ازفکر وذکر و مطلعات و تالیفات و مقا لات دانشمندان را بخود اختصاص داده است وحقیقت حیات انسانی   و مسئا ئل   دیدن   شنیدن ادراک   گفتار ونوشتار و اندیشه وفکر و ماهیت اندیشه حقیقت روح انسان و فرق ان با جان حقیقت حیات وزندگی و ومفهوم مرگ   مکانیسم   اغماء کماء بیهوشی    خوابیدن و رویا ء   موضوعاتی است که بکلی برجهان علمی همچنان ناشناخته باقی مانده است تعدادعوالم موجود در شاخه های جماد وگیاه و حیوان وانسان و قوانین حاکم بر انها نیز از مقوله هایی است که هرچه بشر درباره ان نوشته و هرچه کشف کرده است در برابر عظمت ان   غیر قابل ذکر وبسیار بسیار ناچیز است 

 در مقایسه تطبیقی دانشمندان وحکیمان عالم عقول را در وجود انسان مظهر جبروت عالم وجود وحقیقت روح انسان را مظهر لاهوت و حقیقت ماورای مادی وجود انسان در کالبد مثالی انسانی   نظیر انچه در عالم رویا ء پیش می اید را مظهر ملکوت عالم وجود میدانند بنابراین مجموعه بی نهایت در بی نهایت وغیر قابل شماروحساب عوالم موجود در عالم وجود درطیف عظیم ماقبل ناسوت تا ماوراء لاهوت که دراین مجموعه عوالم ناسوت و جبروت وملکوت ولاهوت قابل تشخیص هستند در وجود انسان جمع است وهر انسانی به تناسب مراتب کمالیه جسمانی وعقلانی وروحانی خود مراتب ودرجات خاصی ازین عوالم را دارد واین همه در مجموع عالم دنیاست 

نگاه عمیق به عالم وجود حاکی ازین است که این طبقه بندی ها نیز چون طبقه بندیهای که درباره عالم ناسوت بیان کردیم قراردادی است و وجود خارجی ندارد انسان انسان است یکی است   همچنان که اسامی گوش وحلق وبینی و اعصاب و قلب عروق و پوست ومو نامگذاری هاو طبقه بندیهای چشم های ناسوتی است اساس نامگذاریهای عقل و فکر و جان و روح وروان هم مانند همان هاست 

 اکنون با توجه به مفهومی که درباره عوالم بیان کردیم میتوان گفت انچه تحت عنوان مفهوم ارض و سماء   وصدع ورویش های ارض اعم ازگیاهی وجانوری وانسانی و...و ذکر شد مقوله هایی هستند که در ادبیات ما ناسوتیان رایج است   وقرانی که بین عالم ما هست نازله هفتم است وبر این اساس حقایقی ازقران که در هنگام نزول معادل   ادبیا ت ناسوتی ندارد به شکل حروف مقطعه در امده است

 زمان مکان   بعد و ابعاد   همه اسامی   و اشکال و صورت ها   و زبانهای زنده دنیا   وگویش ها ...وانچه ما میگوییم وبا ان اشنا هستیم ادبیاتی است که در میان ناسوتیان معنی دارد همچنانکه در میان ناسوتیان هم گویش به لهجه غیر رایج و صحبت به زبان غیر مرسوم ادراک نمیشود   ماورای عالم ناسوت حقیقت بکلی متفاوت است وزمان ومکان وبعد و اسامی واشکال وصورتها وزبانها وگویش ها بکلی ازسنخ دیگری است وایات الهی نیز صورت دیگری دارد ولازم به ذکر است که ائمه هدی علیهم السلام برمجموع همه عوالم امامت دارند ومعارف حقه رابا اهل هر عالمی به فرهنگ وادبیات خودشان   بیان می نمایند جبروتیان بخواهند به ناسوتیان معارفی را تفهیم کنند چاره ای ندارند به تنزل و ترقیق ان و همینطور ملکوتیان برای جبروتیان و لاهوتیان برای ملکوتیان و عرش نشینان برای فرش نشینان و رازقین محضر ربوبی در مقعد صدق عند ملیک مقتدر برای لاهوتیان و دایره قاب قوسین برای عند ملیکان و عبد مطلق او برای ساکنین دایره قاب قوسین و ذات حق تعالی برای عبد مطلق به همین منوال باید نازل کنند    پس "ارض" را   در هرعالمی معنی خاص خود است است و"صدع " صفتی است که با تعریف ارض معنی پیدامیکند قسم به "ارض" که که به جلوه "الله " ازهم فروپاشید ونور متمرکز وجودش عوالم عرش وفرش تا لاهوت وازانجا تا ناسوت را " کرسیه السموات والارض " نمود مفهوم ناسوتی وملکی و سفلی ایه کریمه "والارض ذات الصدع " است 

 ب : اخرت

یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ سوره ابراهیم ایه  48

آن روز که زمین به زمینى جز این بدل شود و آسمانها به آسمانى دیگر، و همه در پیشگاه خداى واحد قهار حاضر آیند.

وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُون‏ زمرایه67

خدا را نشناختند آن چنان که شایان شناخت اوست. و در روز قیامت، زمین یک جا در قبضه اوست و آسمانها در هم پیچیده، در ید قدرت او. منزه است و برتر از هر چه شریک او مى‏پندارند

نورمتمرکز منشعب شده حق تعلی که به" صدع " موجب وچود" سماوات والارض " شده بودند با" یرچع الی اصله " به فناء کامل هستی منجر شده وبا مشیت حق تعالی و ایجاد " ارض قیامت " عرصه اخرت باانچه درباره ان گفته شده است اغازمیشود " ارض قیامت" به "صدع " منفک میشود به ارض بهشت و ارض دوزخ   و حاصل ارض بهشت    حیات طیبه و شجره طوبی است وحاصل ا رض جهنم حیات   خبیثه زقومی است علی الدوام    "صدع" درزمین جهنم شعبات ناراست و حاصل ان عذاب و عقاب و... و" صدع " در زمین جنت انتشار نور است به حصول جنات  و اثمار و طیر و حور وپری و غلمان و...علی الدوام     پس در عالم اخرت    "والارض ذات الصدع "    سوگند است به "ارض " قیامت که میشکافد ومنشق میشود به" ارض بهشتی" که پهنای ان وسعت زمین واسمانهاست در انشقاق جدید یعنی ارضی وسماواتی غیر این ارض و سما هایی که که توصیف نمودیم و "ارض جهنم" وصدوع ان که کیقیت ان را در احادیث   معصومین  علیهم السلام ذکرگردیده است  حقیقت ارض قیامت واخرت وارض جنت ونار و ... وصدوع ان براحدی جر ذات حق تعالی جل وعلا و عبد کامل و مطلق او شناخته نبوده ونیستونخواهد بود ....

ج :اولی    در ماورای عالم اخرت عالم اولی است عالم رب و عالم عبد   عالم ربوبیت و عبودیت که منفک است به پدیده " صدع " به  قوس نزول   و قوس صعود و جایگاه صدق  ومخاطبان وادخلی فی عبادی وادخلی جنتی .... قسم به "ارض " محضر ربوببیت است   که به "صدع " دو سمت می یابد   "عبودیت"   و" ربوبیت " و منتهی سمت عبودیت   در قوس صعود ربوبیت است ودر ودر کلام صادق ال محمد صلی الله علیه واله وسلم امده است که :  العبودیّة جوهرة کنهها الرّبوبیّة، فما فقد من العبودیّة وجد فی الرّبوبیّة، و ما خفى من الرّبوبیّة أصیب فی العبودیّة  مصباح الشّریعة، «فی حقیقة العبودیة»، باب 100  بنابراین   مفهوم والارض ذات الصدع   در این عالم میشود قسم به ارض   که دارای قوس عبودیت و قوس ربوبیت است به عبارت دیگر صدع در زمین این عالم    دو شعبه دارد بر " صراط مستقیم "    "عبدی " و"جنتی "     در شرح ساکنین این عالم     از ناحیه مقدسه رسیده است که "َ... لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُکَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیَدِکَ بَدْؤُهَا مِنْکَ وَ عَوْدُهَا إِلَیْکَ أَعْضَادٌ وَ أَشْهَادٌ وَ مُنَاةٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْت...الإقبال‏بالأعمال‏الحسنةفیمایعمل‏مرةفی‏السنة ج : 3 ص : 215   و مفاتیح‏الجنان ص : 135

    السلام علی ائمه الهدی ومصابیح الدجی واعلام التقی وذوی النهی واولی ا لحجی  وکهف الوری وورته الانبیاء والمثل الاعلی  والدعوه الحسنی  وحجج الله علی اهل الدنیا والاخره و الاولی ورحمه الله وبرکاته   زیارت جامعه کبیره      من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص: 610