سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی به اسم او

بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

مهندسى ذهن و خلاقیت               ? نویسنده: حسین - خنیفر 

ورود به دنیاى ذهن و خلاقیت، در حقیقت نگاهى به اوجگاه هنرنمایى خداوند، در موجودى به نام انسان است. خداوند حکیم در خلقت انسان، هنرهایى رقم زده است که گاه توسط پزشکان و گاه توسط کاوش‏گران روان و هنرمندان، کشف و عرضه و مورد اشاره و تحلیل قرار گرفته است.

دنیاى ذهن از این مقوله‏هاست؛ قابل رؤیت نیست؛ ولى قابل توصیف، تحلیل و شناسایى است و دنیاى علم و کاروان اندیشه بشرى، بعد از ایجاد رشته‏هاى متعدد و متنوع، به آن دست یازیده که یکى از این عوالم و دانش‏هاى جدید، دنیاى روان‏شناسى است. سعى شده است تا در این مقاله، به این بحث پرداخته شود.

هوش و قواى ذهنى از هوش کلامى شروع مى‏شود و تا هوش طبیعى گسترش مى‏یابد.

فردى به نام گاردنر (1683 تا 2002م.) مطالعات وسیعى بر روى هوش انجام داد و دیگران نیز روى نظریه او کار کرده‏اند.

او معتقد به وجود هشت نوع هوش است که در ذیل با این هشت هوش و حتى مشاغلى که این هوش‏ها در آنها نقطه قوت است (نه قطعیت و حتمیت) آشنا مى‏شویم.

1. هوش و مهارت‏هاى کلامى‏

این هوش و قواى ذهنى، شامل توانایى تفکر کلامى و استفاده از زبان براى بیان منظورهاست؛

یعنى افرادى که بتوانند از کلام، در گستره وسیعى، جهت تبیین مقاصد و استدلالات خود استفاده نمایند. کلام، تراوشات ذهنى را به اصوات تبدیل مى‏کند و بسیارى از متکلمان هم زیبا مى‏گویند؛ هم زیبا مى‏نویسند و هم زیبا تحلیل مى‏کنند. 19

از صدرالدین شیرازى (فیلسوف متأخر اسلامى) سؤال شد که تفاوت پیامبران و فیلسوفان چیست؟

او جواب داد «پیامبر آن کسى است که با کشتى وحى، انسان‏ها را از یک طرف اقیانوس ناآرام زندگى و حیات، به طرف دیگر مى‏برد و فیلسوف و دانشمند تلاش دارد تا به واسطه نیرو و قواى ذهنى و فکرى خود مردم را تنها از یک طرف ساحل به طرف دیگر ساحل برساند».1 افراد نمونه اول در مشاغل مختلفى مانند: مؤلفان، روزنامه‏نگاران، سخنوران، مبلغان دینى، سخنرانان پرشور و حتى مدرسان و استادان موفق در ارتباط کلامى وجود دارند. گاهى حتى در بین کم سوادان پیرامون ما نیز چنین افرادى یافت مى‏شوند که قدرت کلامى فوق العاده‏اى دارند. 

2. هوش و مهارت ریاضى‏ 

این گونه افراد، داراى قدرت و توانایى انجام عملیات ریاضى‏اند. این مهارت به استدلال و درک روابط عددى و منطق اعداد، اشکال، فضاى هندسى و ریاضى ذهنى منتهى مى‏شود. 

دقت، سرعت، درک‏هاى فراشناختى و استدلال هندسى و ریاضى در این افراد بسیار بالاست.

مشاغل مورد توجه و یا مناسب این افراد، عبارتند از: مهندسى، حسابدارى، دانشمندى و نظریه‏پردازى.

3. هوش و مهارت فضایى‏

افرادى که داراى مهارت فضایى‏اند، کسانى هستند که توانایى تفکر سه بعدى را دارند. از این رو به خوبى در تحصیل موقعیت یا شرایط فیزیکى و فضایى، پشت ترکیب‏ها را مى‏بینند. مشاغلى مورد توجه یا مناسب این افراد، عبارتند از: معمارى، نقاشى، ملوانى و.... 4. هوش و مهارت بدنى - جنبشى‏:‌این افراد داراى روحیه جنبشى و عدم سکون و تحرک زیاد و دستکارى اشیا و ابزار و محیط فیزیکى پیرامون خود مى‏باشند و اصطلاحاً با ابزار و وسایل فیزیکى پیرامون مأنوس مى‏باشند و داراى تبحر جسمى‏اند. مشاغل مورد علاقه و مناسب این افراد عبارتند از: جراحى، صنعت گرى، هنرهاى زیبا و تئاترهاى پرتحرک و ورزش. 5. هوش موسیقیایى‏: این دسته از افراد نسبت به اصوات و صداها و زیر و بم بودن آهنگ‏ها حساس هستند. ریتم و تن صداها را مى‏شناسند و دقت فوق العاده‏اى در تشخیص صداهاى مختلط دارند. مشاغل و حرفه‏هاى گرایشى یا مورد علاقه این افراد، عبارتند از: آهنگ سازى، موسیقى، نکته‏سنجى و نقادى.

 

6. هوش و مهارت میان فردى : این رشته از افراد، توانایى بالایى در درک دیگران، تیپ‏شناسى، قرائت ذهن از حالات و سکنات افراد و ایجاد ارتباط و تعامل مثبت و مؤثر با دیگران را دارند و حتى در زندگى خصوصى و زناشویى موفق ظاهر مى‏شوند و در تربیت عاطفى فرزندان نیز موفق مى‏باشند. مشاغل گرایشى یا مورد علاقه این افراد، عبارتند از: معلمى، روان‏شناسى، روان‏کاوى، بهداشت روانى، مشاوره و....

7. هوش و مهارت درون فردى‏

این مهارت در افرادى است که توانایى فهم خود را دارند؛ یعنى اهل غور و تفحّص در خویش هستند و بیشتر جست‏وجو گر درون خویشند. مشاغل مورد علاقه و یا توصیه شده به این افراد، عبارتند از: الهیات، روان‏شناسى و انسان‏شناسى.

8. هوش و مهارت طبیعى‏   توانایى مشاهده الگوهاى طبیعت، فهم نظام‏هاى طبیعى و مصنوعى ساخته انسان و غور در طبیعت بى‏جان و جان‏دار، ویژگى‏هاى این گونه افراد است. مشاغل و علایق این گونه افراد، عبارتند از: کشاورزى، گیاه‏شناسى، بوشناسى، نقاشى چشم‏اندازها و هر نوع کار مربوط به طبیعت. نباید فراموش کنیم که بسیارى از افراد از تمامى هوش‏هاى هشت گانه و قواى ذهنى بهره دارند؛ اما گاهى بعضى افراد در برخى هوش‏ها قوى‏تر و در برخى ضعیف‏ترند و نباید فراموش کنیم که اغلب افراد ترکیبى از این هوش‏هاى چندگانه‏اند. نکته دیگر این که داشتن استعداد و هوش یا قواى ذهنى در این نوع خاص، باعث گرایش به کارهاى مشابه، موازى یا جایگزین نیز مى‏شود. بسیارى از افرادى که به معمارى گرایش داشته‏اند و داراى هوش فضایى‏اند، گاهى به هنر و خصوصاً سینما و فیلم سازى کشیده مى‏شوند که این تفکرى چند بعدى است و دقیقاً با مهارت و هوش فضایى هماهنگى دارد. در جامعه ما نیز این افراد زیادند. شهید آوینى، داود میرباقرى و... نمونه‏هایى از این افرادند. مهارت‏هاى طبیعى، آخرین اضافات گاردنر به نظریه هوش‏هاى متعدد است. گرى لارسون، کاریکاتوریست مشهور، مهارت‏هاى طبیعى بى‏نظیرى دارد. لارسون در دوران کودکى‏اش علاقه وافرى به علم و طبیعت داشت؛ ولى به جاى آن که به دنبال این رشته برود، علاقه‏اش را در کاریکاتورهایش بروز داد و جالب این که گواه مهارت‏هاى طبیعى لارسون این است که زیست شناسان نام برخى از گونه‏هاى جانورى را از کاریکاتورهاى او گرفته‏اند.   نکته حائز اهمیت این است که گر چه او فعالیت جایگزینى را انتخاب کرد، اما ذوق تخصصى او باعث خلق آثار مى‏شد که گرایش به هوش او داشت و استفاده کنندگان از آثارش نیز بیان‏گر این موضوع مى‏باشند. گاردنر معتقد است که آرامش، مطالعه آثار ارزشمند و منطقى، فلسفى، ادبى، بالنده و دورى از آثار مخرب و تعدیل لذت‏ها، ظهور و بروز این قواى ذهنى، استعدادها و هوش‏ها را دو چندان مى‏کند. همچنین طى تحقیقات گاردنر صدمه مغزى، به این هوش‏ها آسیب مى‏رساند. هر یک از این هوش‏ها، مستلزم وجود مهارت‏هاى شناختى خاصى هستند و هر یک در آدم‏هاى سرآمد و عقب ماندگان ذهنى یا مبتلایان به گوشه‏گیرى، برجسته مى‏شوند.   اخیراً در آموزش‏هاى مدرسه‏اى و دانشگاهى به نظریه گاردنر توجه شده و برنامه آموزشى و آزمایش طرح طیف مهارت‏ها و توانمندى‏هاى ذهنى با این ایده شروع مى‏شود که هر دانش‏آموزى در یک یا چند حوزه، توانمندى بالایى دارد. آیا آدم‏ها هوش عمومى و قواى ذهنى متفاوتى دارند؟ چارلز اسپیرمن معتقد بود که آدم‏ها داراى هوش عمومى‏2 و هوش‏هاى اختصاصى‏3 مى‏باشند؛ اما نظریه هوش‏هاى هشت‏گانه گاردنر این مسئله را عمیق‏تر مطرح ساخت و به طور کلى اختلاف نظر در مورد وجود یا عدم وجود برخى جنبه‏هاى هوش عمومى وجود دارد و اختلاف نظر در مورد ماهیت هوش‏هاى اختصاصى نیز ادامه دارد.   یکى از ویژگى‏هاى عمده تعدد یا عمیق بودن هوش و قواى ذهنى افراد، ظهور خلاقیت‏4 است. خلاق بودن چیست؟ خلاقیت، نوین، متفاوت و حتى غیرمعمول فکر کردن و رسیدن به راه‏هاى نامتعارف است.   نباید فراموش کنیم که هوش و خلاقیت، یکى نیستند؛ از این جهت، بسیارى آدم‏هاى باهوش گاهى چیزهایى تولید یا عرضه مى‏کنند که لزوماً نوین نیستند. همچنین گاهى آدم‏هاى بسیار خلاق به حرف جمع گوش نمى‏کنند؛ ولى آدم‏هاى بسیار باهوش، اغلب دنبال خشنود کردن جمع هستند. آدم‏هاى خلاق، اغلب متفکران واگرا هستند. در تفکر واگرا، فرد براى یک سؤال، جواب‏هاى زیادى تولید مى‏کند. اگر بخواهیم قضیه هوش و خلاقیت را بیشتر باز کنیم، باید بگوییم که خلاقیت زاییده هوش است و این قاعده حاصل مى‏شود که اکثر خلاق‏ها باهوشند؛ ولى اکثر باهوش‏ها خلاق نمى‏باشند. «مى‏توان گفت که شرط خلاقیت، هوش است و یا یکى از نشانه‏هاى خلاقیت، هوش بالاست». به زبان ساده‏تر، ردپا و نشانه وجود هوش، ظهور خلاقیت است. از این رو، گاهى هوش بالا هست، ولى خلاقیت ظاهر نمى‏شود و گاهى با ظهور خلاقیت، مى‏توان هوش بالا را نتیجه گرفت. 

مراحل خلاقیت ذهنى‏5   صاحب‏نظران، خلاقیت را غالباً یک فرایند پنج مرحله‏اى مى‏دانند که عبارتند از: 

1. آمادگى؛ وقتى غرق مسئله یا موضوع مورد علاقه‏تان مى‏شوید و کنجکاوى شما تحریک مى‏شود، به سادگى از کنار مسئله رد نمى‏شوید. 2. پرورش؛ ایده‏هایى به ذهنتان خطور مى‏کند و در این مرحله، گاهى بین امور، رابطه‏اى نامعمولى پیدا مى‏کنید. 

3. بینش؛ این همان مرحله «آها» است؛ لحظه‏اى که فرد به ارتباط مراحل پى مى‏برد و مسئله حل مى‏شود؛ یعنى تمام قطعات پازل کنار هم چیده مى‏شود.4. ارزیابى؛ حالا باید تصمیم بگیرید که کدامیک از ایده‏هایتان باارزش است و ارزش دنبال کردن را دارد. 5. بسط؛ این، آخرین مرحله خلاقیت و غالباً طولانى‏ترین و سخت‏ترین مرحله آن است؛ یعنى باید بتوان آن را تعمیم داد.

ادیسون (مخترع مشهور) مى‏گوید: خلاقیت یک درصد فکر بکر است و 99 درصد زحمت؛ یعنى خلاقیت گاهى تا یک درصد کافى است؛ ولى براى رسیدن به مرحله ارزیابى، بسط، گسترش و تعمیم، 99 درصد زحمت لازم است. میهالى، یکى از متخصصین معروف مى‏گوید: پنج مرحله ساختار ذهنى و مهندسى ذهن در مسئله خلاقیت، به خوبى مطرح شده، اما همیشه آدم‏هاى خلاق، این مراحل را با همین ترتیب طى نمى‏کنند. به طور مثال، گاهى یک شکل یا نهایت یک محصول را فرد خلاق در ذهن مى‏بیند و حالا به پرورش ایده‏هایش مى‏پردازد. در معماران خلاق، این ایده جارى است. خصوصیات متفکران خلاق‏

متفکران خلاق چه خصوصیت‏هایى دارند؟ «پرکینز»6 چهار خصوصیت براى این افراد خلاق است که عبارتند از: 

الف) تفکر انعطاف‏پذیر و شیطنت‏آمیز متفکران خلاق، انعطاف‏پذیرند و با مسائل بازى مى‏کنند. نکته‏اى که تناقض برانگیز است، این است که خلاقیت اگر چه سخت و دشوار است، ولى اگر آن را آسان بگیریم، آسان مى‏شود و به تعبیرى، شوخى، چرخ‏هاى خلاقیت را روان مى‏کند؛ البته منظور از شوخى در این جا، انعطاف روحى و تخیل است. ب) انگیزش درونى‏ 

آدم‏هاى خلاق، معمولاً از خلق کردن، لذت مى‏برند و به نمره، پول و حتى راضى کردن دیگران خیلى اهمیت نمى‏دهند؛ بلکه همیشه به دنبال خلق این هشتند. بنابراین، آدم‏هاى خلاق، بیشتر انگیزش درونى دارند و نه انگیزش بیرونى.

ج) خطر پذیرى و ریسک‏:   خطرپذیرى یا بى‏مبالاتى و بى‏توجهى و قهرمان‏بازى متفاوت است. آدم‏هاى خلاق، درصدى از خطر و ریسک را قبول مى‏کنند و از این جهت اشتباه هم مى‏کنند؛ البته این، نشانه مهارت کم آنها نیست؛ بلکه نشان مى‏دهد که ایده‏هاى بیشترى دارند و امکانات بیشترى را در نظر مى‏گیرند. برخى از ایده‏هاى آنها جواب مى‏دهد و برخى دیگر با شکست مواجه مى‏شود. پبلو پیکاسو، نقاش اسپانیایى قرن 12، بیش از بیست هزار نقاشى کشید؛ ولى تمام آنها شاهکار نشدند. متفکران خلاق، با عدم موفقیت‏هاى خود کنار مى‏آیند و از شکست عبرت مى‏گیرند. 

د) ارزیابى عینى کار7 

بر خلاف این تصور قالبى که آدم‏هاى خلاق، خود محور و ذهن گرا هستند، اکثر متفکران خلاق سعى مى‏کنند از کارشان ارزیابى عینى داشته باشند. آنها براى قضاوت‏هاى فوق ملاک‏هایى دارند و به قضاوت آدم‏هاى قابل اعتماد و محترم بها مى‏دهند و به این ترتیب، مى‏فهمند که آیا با تفکر خلاقانه بیشتر مى‏توان کارشان را بهبود بخشید یا نه. 

سه توصیه براى آدم‏هاى خلاق‏: 1. خود را دست کم نگیرید و بر محور مهندسى ذهن خلاق خود تأمل بیشترى کنید.

2. برنامه و زمان‏بندى داشته باشید؛ عمر کوتاه است و فرصت‏ها اندک و شما ممتاز.   همه آدم‏ها رگه‏هایى از خلاقیت دارند و یقیناً شما نیز در برخى زمینه‏هاى مورد اشاره این مقاله، خلاقانه ظاهر شده یا خلاقیتى بروز داده‏اید. اگر مى‏خواهید به ابعاد خلاقیت و مهندسى ذهن خود واقف شوید، این نوشته‏ها را دوباره بخوانید. 

نتیجه‏: طى چهل منزل به بحث مهندسى ذهن و مقوله خلاقیت پرداختیم و سعى کردیم این مبحث را با الگوها، روش‏ها، به زندگى خلاقانه گره بزنیم. مخاطب ما جوان است و جوان یعنى جهان؛ جهانى از توان. از شما جوان خلاق و جویاى نام، انتظار مى‏رود که روى مطالب تأمل داشته باشید. شاید از بین مطالب همین چهل منزل، به نکات ظریفى از خلاقیت خویش دست یابید. قبلاً نیز در این سلسله مقالات که چند ساله شده است، گفته‏ام که «لذت کشف خویش را تجربه کنید». شاید شما آدم خوش فکر، خلاق و مستعدى باشید؛ ولى درنیافته‏اید و به لذت کشف تواناى بى پایان خود نرسیده‏اید.   تجربه کنید که به امتحانش مى‏ارزد.

پى‏نوشت: 1. عبدالجواد فلاطورى، پیامبران و فیلسوفان، ترجمه مهدى کندانى، همشهرى، 1384، ص 9.

 لeneral .2

Spicial .3 

Creativity .4 

5. جان دبلیو سانتراک، زمینه روان‏شناسى، ترجمه مهرداد فیروز بخت، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، تهران 1383.6. Perkins ,K.A Marcus, (2001) Cognitive - behavioral therapy to reduce weight conserns improves

Journal of consulting and clinical . psychology.69-pp. 604-613.

7. جان، دیلیوسانتراک، زمینه روان‏شناسى، ترجمه مهرداد فیروز بخت، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، تهران 1383.

 


اصول مدیریتی دل
مترجم: مینا فاضل نیا

«مایکل دل» کسب و کار رایانه های شخصی را با روش فروش مستقیم که کاهش هزینه ها و افزایش رضایت مشتری را درپی داشت زیر و رو کرد. این موضوع مربوط به 19 سال پیش است با وجود این، «دل» هنوز هم از سایر رقبا جلوتر است. «دل» این موفقیت را مرهون اصول مدیریت خود است که برخی از محورهای آن عبارتند از:
1 - رک باشید: این یک طرزتفکر است نه یک روش شرکتی. وقتی مدیرعاملی حرف می زند، باید حق مطلب را ادا کند، تا کارکنان بتوانند طبق آن عمل کنند. آنها موظف هستندکه هر سوالی را مطرح و مدیرانشان را بدون استثنا بازخـواست کنند. در بررسی سالانه «360 درجه ای خود» در «دل» کارکنان از رفتار سرد او شاکی بودند. و به ناچار «دل» قول داد که با حرارت بیشتری خود را در مسائل درگیر کند.

2 - غرورتان را کنار بگذارید: شرکت طرفدار مدیــریت «دو نفر در یک سمت» است، که بدین وسیله دو مدیر برای تولید یک محصول، یک بخش، یک فرایند مسئولیتهایشان را تقسیم می کنند. این موضوع آنها را مجبور می کند که به صورت یک تیم کار کنند و نقاط قوت یکدیگر را پررنگ تر کنند و مواظب نقاط ضعف یکدیگر نیز باشند.

3 - بهانه نیاورید: «دل» به مسئولیت پذیری بیش از هر چیز معتقد است و اهمیتی هم به بهانه تراشی ها نمی دهد. او هشدار می دهد یک مدیر باید سریعاً به مشکل موجود اعتراف و با آن برخورد مناسب بکند و هرگز آن را توجیه نکند. در جلسات نفس گیر، «دل» با سنگدلی نقاط ضعف را افشا می کند و مدیران می دانند که بهتر است مشکلات را قبل از نشست بعدی رفع کنند.

4 - دستیابی به اهداف آسان نیست: به دست آوردن سود یا بالابردن کیفیت یکی از این دو کار به تنهایی کافی نیست، مدیران باید هر دو را انجام دهند. عدم دستیابی به نقطه سودآوری تعیین شده یعنی هزینه ها با سرعت کافی کاهش نیافته است. در سال گذشته علی رغم نتایج موردقبول، رؤسای سیستم پشتیبانی، حافظه و شبکه سازی مجدداً تعیین شدند.
مدیرسابق دل می گوید: «جای تأسف برای دوستانی است که از تمام فشنگ های تفنگشان استفاده نکرده اند».

5 - سرمست از پیروزی نشوید: برای «دل» جشن گرفتن، رضـایت از خود را ایجاد می کند. او یک بار با این ایده که مصنوعات شرکت را درسالن شرکت به نمایش بگذارند به این دلیل که «موزه ها همیشه به عقب نگاه می کنند» مخالفت کرده بود.
وقتی موفقیتی پیش می آید مدیران باید بلافاصله با یک نامه کوتاه الکترونیکی یا یک دست مریزاد و یک نوازش به پشت کارکنان، موضوع را تمام کنند.
«جشن بگیرید اما برای لحظاتی کوتاه و بلافاصله به پیشروی ادامه دهید» این شعار اوست.

6 - نگران منافع شرکت باشید تا آبروی آن: برخلاف رقبا، «دل» در جلوگیری از کارهای جدید پرخطر سرعت عمل دارد. علی رغم یک سال کاری و پوشش خبری مداوم، «مایکل دل» طرح دکه های تجارت الکترونیکی در فروشگاههای زنجیره ای «سی ارز» (
SEARS) را درحالی که تنها 4 دکه آن، راه انداخته شده بود متوقف کرده و به جای آن دکه ها را در مکانهای عمومی و مراکز خرید راه اندازی می کند.

 


پیش نگری فناوری     چیزی فراتر از یک مد!      تالیف: والتر پسیل

ترجمه و تلخیص: گروه مدیریت   فناوری سازمان مدیریت صنعتی

اشاره:  پیش نگــــری نه طالع بینی است و نه غیب گویی به قول ادوارد کورنیش - بنیانگذار و رهبر انجمن آینده جهان - «مهمترین هدف» از پیش نگری درک این نکته است که با تداوم روندهای موجود، در آینده چه روی خواهد داد و به همین لحاظ تصمیم بگیریم که آیا چنین آینده ای برای ما مطلوب است یا خیر و اگر نیست بکوشیم تا آن را تغییر دهیم. مارتین، پیش نگری را «شامل تلاشی سیستماتیک برای بررسی آینده درازمدت علم، فناوری، اقتصاد، محیط و جامعه به منظور شناسایی فناوریهای عام و نوظهور و همچنین حوزه های زیربنایی تحقیقات استراتژیک که احتمالاً بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را در پی خواهد داشت» تعریف می کند و هدف از آن را افزایش دقت در سیاستگذاری، کاهش مقاومت در فرآیند سیاستگذاری، ارتقای تعهد افراد به دستیابی به نتایج و ایجاد هماهنگی برای افزایش اثربخش سیاستها می داند. در این راستا تاکید براین نکته ضروری است که پیش نگری فناوری، همان پیش بینی فناوری نیست. در پیش بینی علاوه بر اینکه افقهای کوتاه مــــدت (مثلاً 5 ساله) مدنظر پیش بینی کننده است، سعی براین است که حداکثر دقت در پیش بینی صورت پذیرد، حال آنکه در پیش نگری جزئیات آینده چندان مهم نیست و تعیین اولویتها جهت انتخاب آگاهانه تر و تصمیم گیری هوشمندانه تر هدف اصلی آن است. یادآور می شود در این مقاله گروه مدیریت فناوری سازمان مدیریت صنعتـی، واژه «پیـــش نگری فناوری» را به عنوان ترجمه واژه “TECHNOLOGY FORESIGHT” از میان واژگان آینده نگری فناوری، آینده نگاری فناوری و آینده شناسی فناوری، در نظر گرفته است. از آنجاکه این گروه بر آن است تا از واژگان پیشنهادی متخصصان و خوانندگان محترم مجله برای ترجمه واژگان تخصصی مدیریت فناوری حداکثر استفاده را نماید از این رو خوانندگان محترم می توانند نظرات خود را به آدرس mot@imi-ir.org ارسال نمایند.

از اوایل دهه 1990 ما شاهـــــد رواج پیش نگری فناوری بوده ایم. اما آیا واقعاً از پتانسیل آن اطلاع داریم و آیا می دانیم که چه انتظاری می توان از رویکردهای مختلف به آن داشت؟ اکثر کشورهای عضو سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی(OECD) پیش نگریهایی را در یک یا چند موضوع داشته اند و حتی خارج از دایره کشورهای صنعتی پیشرفته، تلاشهای متعددی در زمینه پیش نگری فناوری ملی در آسیا و آمریکای جنوبی صورت گرفته است. باوجود این، علی رغم شواهد تئوریک و تجربی مبنی بر موثربودن این ابزار در سیاستگذاریهای علوم و فناوری، این روش هنوز ناکارا باقی مانده است. اما واقعاً منظور از «پیش نگری فناوری» چیست؟ تعاریف متفاوت، دیدگاههای نسبتاً گسترده ای را در این خصوص ارائه می کنند. از یک دیدگاه پیـش نگری، به عنوان فرآیندی که به وسیله آن فهم کامل تری از نیروهایی که آینده بلندمدت را شکل می دهند و بایستی در تدوین سیاستها، برنامه ریزیها و تصمیم گیریها به حساب آیند، تعریف می شود. این تعریـف به طور ویژه ای بر محور یادگیری و ادراک استوار است که به نظر می رسد نسبتاً متفاوت تر از تعریف کلاسیک آن است که بیشتر منافع اجتماعی و اقتصادی را هدف قرار داده اند. از این دیدگاه پیش نگری فناوری «فرایندی سیستماتیک است که می کوشد آینده بلندمدتی را از علم، فناوری، اقتصاد و جامعه با هدف شناسایی زمینه های تحقیقات استراتژیک و ظهور فناوریهای ژنریک جهت کسب منافع بیشتر اقتصادی و اجتماعی» تعریف کند. این تعریف بر آن تاکید می کند که آینده، در بسیاری از زمینه ها به وسیله تعداد زیادی از تصمیمات کوچک و منفرد شکل داده می شود. به طور آشکار، یکی از مهمترین موارد در پیش نگری فناوری، همسوکــــردن ادراک مختلف تصمیم گیرندگان و ذینفعان درگیر در این فرایند است.

 

از دلایل اهمیت یافتن پیش نگری فناوری می توان به مسایلی مانند جهانی شدن و رقابت در عرصه بین المللی و نقش آن در توسعه اقتصادی و محدودیتهای مالی و فشـار سیاسـی برای مشروعیت بخشیـدن به کارگیـری سرمایـه ها در جهت دهی جامعه، به سمت جامعه ای دانش محور، اشاره کرد. به ویژه آنکه در کشورهای توسعه یافتـــــه، دانش نقش مهم تری از تولید ایفا می کند. ایجاد یک درک مشترک از توسعه آینده یکی از ورودیهای اصلی سیاستگذاری است اما هماهنگ کردن این درک مشترک به تنهایی کافی نیست و پس از آن یکپارچه سازی پیش نگری فناوری، ارزیابی فناوری و ارزیابی برنامه ها با یک سیستم هوشمند استراتژیک ضروری است.  

دیدگاههای تئوریک در پیش نگری فناوری

پیش نگری فناوری در کشورها، مناطق و شرکتهای مختلف به روشهای متفاوتـی اجرا می شود. برای درک بهتر مکانیسم پیش نگری و به منظور بهبود استراتژی های به کارگیری آن، لازم است تا نگاهی به زمینه های مختلفی که پیش نگری فناوری در آن کاربرد دارد، انداخته شود. برای مثال، از دیدگاه سانز و منندز(SANZ-MENENDEZ) دلایل اصلی تنوع تجارب پیــش نگری فناوری در کشورهای مختلف، متغیرهای موجود در فضای سیاسی، سازمانی و رویه های متفاوت تصمیم گیری است که در یک سیر تاریخی ایجاد شده است. آنها باتوجه به توسعه پیش نگری در اسپانیا، چنین نتیجه گرفته اند که به رغم وجود یک آگاهی اولیه و فرآیند نهادینه سازی در آن زمان پیـــش نگری به عنوان یک راه حل مناسب برای سیاستگذاریهای علوم و فناوری در اسپانیا به نظر نمی رسید. دو فاکتور اصلی در این امر دخالت داشتند یکی کسب وجوه دولتی و دیگری شرکتهـا و یا مشتریـان دولتــی بودند. به طور کلی، پیش نگری در زمینه سیاستگذاری به گونه ای پدیدار می شود که سیاستگذاران همانند فرایند از دست دادن اقتدارشان در سیاستگذاری علوم و فناوری نسبت به آن واکنش نشان می دهند. پیش نگری فناوری علاوه براینکه به صورت سمبولیک وظیفه مشروعیت بخشیدن به تصمیم گیریها را برعهده دارد، به عنوان ابزاری مهم در تولید اطلاعات، توسعه دانش و تشویق ساختارتعامل و اجماع در جامعه و به عنوان منبع غنی برای موفقیت نیز به شمار می رود.زمانـی که آینده به وسیله تصمیمات تصمیم گیران مرتبط شکل داده می شود، دانستن انگیزه ها و دلایل آنها برای این عمل، ضروری است. بسیاری از تصمیمات به شدت تحت نفـوذ عوامـل خارجی هستند و اینکه چگونـه تصمیـم گیرندگان در مقابل این عوامل بیرونی عکس العمل نشان می دهند. بستگی به درک آنها از آینده دارد. بنابراین، فعالیتهـای پیش نگری ممکن است محرکی برای توسعه واقعی از طریق ایجاد انتظارات مشترک باشد. فان مئولن (VAN DER MEULEN) در مقاله خود اشاره می کند «که استفاده از فرایند پیش نگری بستگی به چگونگی تاثیر آن بر عدم قطعیت استراتژیک سازمانها و موقعیت استراتژیک آنها در سیستم های نوآوری دارد». برای درک این روابط، وی فعالیتهای پیش نگری ملی مختلفی را در آلمان، انگلیس و همچنین هلند (بخش محیط زیست و بهداشت) مورد مقایسه قرار داده است. براساس مطالعات انجام شده، وی معتقد است که اگر عدم قطعیت زیاد باشد، علاقه زیادی به انجام پیش نگری و دریافت نتایج آن می تواند مورد انتظار باشد و اگر عاملان دست اندرکار در فرایند پیش نگری به مقدار زیادی وابسته به منابع سایر سازمانها (مانند اطلاعات، دانش، سرمایه، تامین کنندگان و... باشند). فرایند پیش نگری اثربخش خواهد بود و برای اثبات این فرضیه ها شواهدی را از مثالهای مورد مقایسه ارائه می کند.    پیشی گرفتن از چارچوب نهـــــادی پیش نگری فناوری موفق در جهت تحلیل فرایندهای واقعی، ممکن است فراتر از دانش درباره ارتباط درونی بین عاملان تصمیم و پیشرفتهای تکنولوژیکی و جهانی - اقتصادی نشان داده شـود و در واقع تعهد افـراد مشـارکت کننده در پیش نگری فناوری است که بیشترین ارتباط با موفقیت را دارد. سالو(SALO) در مقاله خود سهم عواملی را که در پیش نگری نقش بازی می کننـــد، تحلیل می کند. وی بر توجه به موقع به محرکهای اولیه در فـاز طراحی در هر پیش نگری فناوری تاکید می کند. پنج CS معروف مارتین به عنوان یک معیار موفقیت درنظر گرفته می شود. در واقع اگر فرایند پیش نگری خوب عمل کند موارد ذیل بایستی محقق شود:

تمرکز بر دوره های بلندمدت تر؛

افزایش هماهنگی بین نگرشها، اهداف و فعالیتهای ذینفعان؛

توافق نظر بر زمینه هایی که اثربخش به نظر می رسند؛

برقراری ارتباط عمیق تر با نیازهای اجتماعی و فرصتهای علمی و تکنولوژیک؛

تعهد به اجرای سیاستهایی که در عمل تضمین شده به نظر می رسند.

برای تحقق اهداف پنجCS ، ایجاد تعهد در تمامی مشارکت کنندگان در پیش نگری ضروری است. به این منظور، مشوقهای معینی باید در فرایند پیش نگری ایجاد شود. «سالو» در مقالـــه خود انگیزه هایی که ممکن است که ذی نفعان تمایل داشته باشند تا در چنین فعالیتهای داوطلبانه ای شرکت کنند را نخست تلاش بر اعمال نفوذ (بر اولویتها)، دوم مشارکت در فرایند یادگیری، سوم توسعه پیمانها و شبکه سازی، چهارم اتفاق نظربا مقامات بــــالای اجرایی که مشوق اجرای پیش نگری هستنـــد و پنجم دریافت پاداش می داند. این مشوقها اهمیتهای متفاوتی برای ذی نفعان مختلف دارند.

تاکنون اغلب پیش نگریهای مورد بحث در سطح ملی انجام شده بودند. اما روند افزایشی در پیش نگری در سطح بخشی و حتی در سطح بنگاهی وجود دارد. جانستون (JOHNSTON) با تحلیل نقاط قوت و ضعف پیش نگریهای دهه گذشته، مشکل اصلی را در ارتباط نزدیکتر فرایندهای پیش نگری و به کارگیری نتایج آن در استراتژی ها و عمل می داند. مشکلات دیگر به فقدان چهارچوبی برای کمــک به تصمیـــم گیری با روشی که در آن فضا امکانپذیر است، باز می گردد. او بااین پرسش که تحلیلگران مدیریتی چه چیزی را برای توسعه یک استراتژی نیاز دارند، نتیجه می گیرد که گذشته چراغ راه آینده نیست و آنچه که در کنار استفاده از ابزارهای ویژه ای نظیر پیـــــش نگری مورد نیاز است افزایش انعطاف و قابلیت انطباق پذیری ساختار و فرهنگ است. برای درک این تغییرات ضروری، باید بر تمامی ذینفعان اصلی در طول فعالیتهـای پیش نگری تمرکز ویژه ای داشت. به عقیده جانستون در بسیاری از فرایندهای پیش نگری که اخیراً صورت گرفته اند تعامل کافی بین ذینفعان و تصمیم گیران روی نداده است و همین امر به عدم به کارگیـری نتایج پیش نگری در تصمیمات منجر شده است.باتوجه به کمبودهای متدولوژیک، او چهارچوبی را برای ترسیم روشهای مختلف پیش نگری ارائه کرده است. معیار ترسیم آینده در سطوح مختلف، عدم قطعیتـی است که دامنـه ای از «آینده به عنوان بازتابی از گذشته» تا «ابهام کامل» دارد. بنابراین، وظیفه بسیار مهم موسساتی که پیش نگری انجام می دهند، (شرکتها یا نهادهای ملی) مشخص کردن سطح عدم قطعیت کارهای خاص و متناسب ساختن آن با روشهای مناسب به منظور بحث پیرامون ابعاد فرهنگی پیش نگری است. جانستون از دو روش برجسته تحلیل سناریو و روش دلفی استفاده می کند. روش دلفی برای جوامعی که نسبتاً دارای ساختارهای سلسله مراتبی خشک هستند و جاهایی که دقت ریاضی و اعداد و ارقام مورد نیاز باشد مناسب به نظر می رسد. در مقابل تحلیل سناریو، روش کیفی بوده و مستلزم رویکرد فردگرایانه است. این روش در فرهنگهای کلامی بیشتر مورد توجه است. همین تفاوت در روش، ممکن است دلیلی برای استفاده از روش تحلیل سناریو در سطح بنگاهها و روش دلفی در سطح ملی و عمومی برای آینده نگری باشد.

پیش نگری فناوری در سطوح مختلف: غالب فعالیتهای پیش نگری در سطح ملی و بنگاهی صورت می گیرد. اما به موازات جهانــی شدن، تلاشهایی نیز برای تقویت کشورهایی صورت می گیرد که در منطقه اتحادیه اروپا قرار دارند، لـذا پیش نگری هم بیشتر در حال منطقـه ای شدن است. «بلیس و برگوینگان»(BELIS-BERGOUINGAN) در مقاله خود یک مثال جالب توجه از پیگیری منطقه ای برای انجام یک دلفی ملی مرکزی در فرانسه را ارائه کرده اند. «تکنوپولیس دلفی» در منطقـه بوردو (BORDEAUX) به طور مشخص به شبکه سازی و به فرایند برقراری ارتباط اختصاص داده شده بود و با وجود پیگیریهای منطقـــه ای و تلاشهای ملـی چنین به نظر مــی رسید که به صورت یک ابزار یکپارچـه عمـل کند. رویکرد کلان پیـــش نگری علم و فناوری، نظیر دلفی ملی، سعی بر شناسایی افق پیش رو جهت یافتن هدفهای مورد علاقه را دارد، در حالی که رویه های نظارتی بیشتر به دنبال اهداف کوتاه مدت سیاست گرایانه و خاص یک کشورند.در حال حاضر، اگرچه جهش هایی در پیش نگری فناوری صورت گرفته است اما نگرانیهایی نیز در مورد تاثیر این تلاشها وجود دارد و سعی می شود تلاشهایی جهت بهبود پیش نگری نیز انجام پذیرد. برخی از ابداعات مورد اشاره که در دلفی اتریش اخیراً یکپارچه شده بود مثالهایی از تلاش برای مشارکت ذینفعان، تصمیم گیرندگان و نمایندگان کاربران از طریق پیشنهادهای سیاستگذاری یکپارچه در پرسشنامه ها بود.  آیشهولزر(AICHOLZER) مشخصه های پیش نگری فناوری را در کشورهای کوچک که به دلیل شرایط ویژه اقتصادی (اقتصادهای باز، تولید بخشی، وابستگی به تجارت خارجی، غولهای اقتصادی، منابع محدود) که نیازهای ویژه ای به «کسب چیزی» از پیش نگری فناوری دارند، تحلیل کرده است. او این فرضیه را بیان می کند که در موقعیت ویژه این کشورها، پیش نگری فناوری بایستی با اهداف خاص تری متناسب شود. بیش از تعیین فناوریهای نوظهور استراتژیک، برای کشورهای کوچک ارتبــاط بین یک طیف وسیع جهت توسعه یا جهت دهی مجدد استراتژی های فناوری و تعیین ظرفیتهای ملی با فرصتهای اقتصادی و نیازهای اجتماعی، مهم تر است. اما حتی در این کشورها هم ممکن است رویکردهای متفاوتی یافت شود. اما چند ویژگی مشترک در این رابطه، جهت گیری نسبت به پتانسیل های بخشی، افق زمانی کوتاه مدت (حدود 15 سال) تاکید بر ارزش خود فرایند و آگاهی بهتر از نوآوری است. برخی از این ویژگیها در برنامه پیش نگری اتریش یافت می شود. نوآورانه ترین بخش این پیش نگری ترکیب دلفی فناوری با دلفی اجتماعی - فرهنگی بود که یکپارچه سازی جنبه های اجتماعی، مبنای راهنمایی اصولی برای دلفی فناوری بود. عنصر دیگر در پیش نگری فناوری اتریش ارزیابی روندهای کلان(MEGA-TRENDS) بود که اولین بار در دلفی آلمان برای تشریح دیدگاههای کلی به آینده و جهان از نقطه نظر مدافعان آن به کار گرفته شد.

 

پیش بینی فناوری اتریش تلاشی جهت تحقق یک مشارکت از پایین به بالای قوی بین ذینفعان مختلف بود. در این پیش نگری& شکل خاصی از روش دلفی به نام دلفی تصمیم مورد استفاده قرار گرفت که در آن روش، واقعیت پیش بینــی ها تشریح نمی شود بلکه ساخته می شود. روش تصمیم دلفی رویکرد مناسبی در زمینه هایی است که بیشتر تحت تاثیر تصمیمهای فردی است تا قواعد کلی که توسط تعداد زیادی از تصمیم گیرندگان کوچک مستقل و ناهماهنگ صورت می پذیرد. دلفی تصمیم، براساس یک روش پایین به بالا و غیرمتمرکز که نگاهی عمیق بر زمینه های کاربردی در علوم و صنعت دارد تنظیم شده و بنابراین، افق زمانی کوتاه تری دارد.در این روش، باتوجه به فهرستی از معیارها، هفت زمینه تخصصی انتخاب شد. در هریک از این هفت زمینه، هیئتی از دانشگاهیان، صنعتگران، مدیران بخشهای دولتی و نمایندگان مصرف کنندگان، تشکیل شد. 128 نفر از آنها، مسئول توزیع کردن پرسشنامه های دلفی بودند. نزدیک به 40 فرضیه در هریک از زمینه های تکنولوژیکی تدوین شد. هم زمان، صدها ابزار سیاسی لازم برای پشتیبانی از این نوآوریها فهرست شد. نتایج این کار برخی از نواحی اتریش را که در آنها پتانسیل هایی وجود داشت و همچنین برخی از کاستی ها را نشان داد.

 شرایط آلمان بسیار متفاوت تر از اتریش است. در آلمان، دلفی سال 1998 سومین دلفی پس از دلفی 1993 و دلفی 1995 بود. این دلفی کلاسیک به منظور به دست آوردن اطلاعاتی درباره درک متخصصان آلمان از آینده محتمل تنظیم شده بود. این مورد مثالی از یک تحقیق علمی نــاب و ارائه داده هاست. داده های جمع آوری شده به تمامی احزاب علاقه مندی ارائه گردید که برای تحلیلهای خاص خود دعوت شده بودند. از آنجایی که سوالهای منفرد ویژه و زیادی وجود داشت، این پیشنهاد مطرح شد که به جای سوالهای موضوعی، دیدگاههای متفـاوت در پرسشنامـه ها بیان شوند. با انجـام چنیـن کاری، کهل(CUHL) نشان داد که بـــــه عنوان مثال فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، در اغلب زمینه ها وارد می شوند. براساس یک چارچوب زمانی مشخص معلوم شد که «اشکال جدیدی از سازماندهی در شرکتها» در آینده نزدیک به وجود می آیند (2001 تا 2004) و انتظار می رود سیستم های جدید آموزشی برای کار و زندگی روزمره تا بین سالهای (2005 تا 2015) به وجود آید. این امر تا زمانی که «منابع جدید انرژی و شیوه های ذخیره سازی انرژی» (2022 - 2012) و «فناوری برای مدیریت جهانی بر محیط زیست» در سالهای (2025 - 2015) محقق شوند، به طول خواهد انجامید.

 

دورنمای پیش نگری فناوری

براساس مقالات منتشره، رویکردهای مختلفی برای حذف نقاط ضعف در پیش نگری فناوری و یا برای بهبود تاثیرات اجرای فعالیتهای پیش نگری وجود دارد.لاوریج (LOVERIDGE) تعداد زیادی از پارادوکس هایی که در فعالیتهای پیش نگری فناوری ملی وجود دارند را مشخص و هفت مورد از آنها را تحلیل کرده است. پارادوکس اول با ادراک متفــاوت از دانش در علوم و حوزه های سیاستگذاری سروکار دارد. دیگر پارادوکس ها اغلب به ناسازگاریهایی بین «پیـش نگری حقیقی» با «پیش نگری متعارف» بین کارآفرینان و دنباله روها، اهـداف ضمنـی پیش نگــری برای یافتـن اولویتها و... باز مـــی گردد.اگرچه، دیدگاههای نویسندگان مختلف ممکن است در این زمینه متفاوت باشد، اما همه آنها ادعای یکسانی دارند و وظیفه اصلی آنها ارتقای بحث پیش نگری فناوری به عنوان ابزاری باارزش و مهم برای سیاستگذاری است. «آینده متعلق به ما نیست که آن را ببینیم متعلق به ماست تا به آن شکل دهیم».